20 ویژگی مدرس فن بیان
راز مهارت برقراری ارتباط به رساندن پیام مربوط می باشد. اهمیت برقراری ارتباط موثر در تسلط بیانی و چگونگی بیان میباشد.اهمیت نفوذ کلام از همان روزهای ابتدایی ،که بشر به توانایی حرف زدن دست یافت،احساس می شد.بیشتر تکنیک هایی که امرزه در مورد هنر نفوذ کلام و قانع کردن دیگران در ارجحیت قرار دارد منوط به ارسطو ،فیلسوف یونانی قرن 3 پیش از میلاد برمیگردد.
تمامی افراد به 3 دلیل نیازمند آموزش فنون نفوذ کلام هستند:
الف)دفاع از عقاید و متقاعد سازی افرا
ب) رتبه بندی و پیشرفت در حوزه کار
ج) ایجاد تغییر در زندگی و روابط
در میان افرادی که در گرو هنر سخنوری فعالیت میکنند.اللخصوص در میان مبتدیان این امر عزیزانی هستند که ناخواسته در سخنوری خود دارای صدای گوش خراش،نازک و یا تصنعی هستند.این معضل در دستان فن بیان قرار دارد. فن بیان یعنی استفاده درست و بجا از تمامی ارکان ارتباط برای اینکه منظورمان را درست به مخاطب برسانیم. که هم شامل محتوای کلام و سخن است و هم به طرز ادای آن مرتبط می شود.
بنابراین به عنوان مدرس این فن می بایست ویژگی هایی را به عزیزانی که نیازمند یاری می باشند آموزش دهید.
1- صحبت شمرده،شمرده
وضوح کلید موفقیتتان هست.هر عبارت مبهمی می تواند این وضوح را از بین ببرد.یکی از راهکارهای وضوح کلام،کاهش سرعت کلام است.شمرده صحبت کردن نه تنها فهم شنونده را از صحبت های شما تقویت می کند ،بلکه باعث می شود،مطمن و آرام به نظر برسید
2- کلام معتمدالنفس
3- بیان منظور صحیح
4- فروتنی
"باید در زندگی فروتن باشید،اگر فروتن نباشید،زندگی شما را فروتن میکند"مایک تایسون
جهت تقویت این امر خود را در محیطی احاطه نمایید که افراد آن از شما بلند مرتبه تر باشند،زیرا تکبر قاتل مغز می باشد و اگر مغز بمیرد،ذهنی جهت ساخت کلام وجود ندارد.
5- رفتار ملایمت آمیز با صوت
6- موضع بدنی صحیح
ایستایی قائم به شما اجازه ی تنفس خوب را خواهد داد و قطعا صدای شما با نفوذ بیشتری ادا می شود.اگر شانه ها به هم نزدیک و به سمت سرتان قوز داشته باشید،بخش بزرگی از قدرت بالقوه ی صدای خود را از دست خواهید داد.
7- زیر و بم
8- آماده سازی
9- بداهه گویی
هماهنگی چشم با متنی که اولین بار در اختیار شما قرار می گیرد.
اصول سخنوری صحیح تمرین و ممارست قبل از جلسه ی سخنوریست.اما برای یک سخنور امکان دارد که سخنرانی غیر منتظره ای رخ دهد.به همین جهت یک سخنور می بایست همیشه آماده باشد به همین امر تمرین نگاه و بیان متون مختلف در آن واحد بهترین نوع تمرین می باشد.
10- تمرین…
بهترین هنرمندان دوبله می توانند هزاران کلمه را بدون ارتکاب اشتباه بیان کنند، اما برای بهدست آوردن این مهارت، سالها زمان لازم است. تمرین باعث از بین بردن نواقص می شود و صداپیشه ها از این راه به موفقیت میرسند.
11- درگیر سازی مخاطب
12- تجربه محل سخنرانی
13- آغاز با شکوه
یک سخنور 30 ثانیه طلایی دارد تا مخاطب جذب او گردد.آغازی با شکوه،پایانی باشکوه خواهد داشت.
14- وقفه
شتاب در کلام میتواند شما را از ادامه ی مسیر بازدارد.بنابراین سعی بر آن کنید تا با ایجاد وقفه هم ذهن خود را آرام سازید و هم تاثیر کلام بر ذهن مخاطب را افزایش دهید
15- نقطه
جمله ی خود را با توقفی کوتاه که نشان نقطه و پایان است به اتمام رسانید
16- کاهش گام صدا
با کاهش گام صدای خود در انتهای جملات سبب میشوید قدرت و اهمیت کلام خود را جلوه دهید.
17- لبخند
18- افزایش دایره واژگان و کلمات
19- تقسیم
20- آرامش
20 ویژگی مدرس سخنوری
سخنوری؛ ابزاری جهت دگردیسی ذهن بشر و "سخنور" مایه ی فخر آدمیت.
اگر بخواهیم رجعت به شکل گیری این فخر کنیم ،خواهیم دانست زمانی که در سطوح مختلف اجتماعی جوامع انسانی ،همگان در پی استفاده از چنین فرایندی جهت نیل به خواسته های خویش برآمدند با دو عنصر حائز اهمیت که هیچ گاه نمی توان در آن به غایت رسید ،مواجه گردیدند و آن دو عنصر "لحن و بیان" است و همین دو عنصر هنر سخنوری را به هنر نمایش نزدیک می سازد، زیرا هر دو معطوف به مخاطب می باشند و اگر مخاطب مفهوم را در نیابد،اجرا به شکست معطوف خواهد شد.همان طور که در نمایش روح یک بازیگر برای مخاطب می بایست قابل درک باشد، در هنر سخنوری نیز، روح بیان سخنور است که درک می شود زیرا بیان و کلام سخنور صرفا لغت نیست بلکه صوری از خیال است که دارای مفهوم عمیق زیبا شناسی و بصری می باشد ، به همین جهت ،آموزش فن این مهارت وابسته به آن است تا مدرس فن سخنوری ،در وهله ی اول یک سخنور قابل باشد،لذا یک سخنور قابل سه ویژگی را از آن خود دارد:
1- جهان بین 2- خلاق 3- عدم محدودیت به زمان و مکان
یک سخنور می بایست تکلیفش با خودش و هنرش روشن باشد،سخنوری که صاحب جهان بینی منسجم و قدرتمندی باشد آن را در کلامش به وضوح نشان و انتقال می دهد،این هنرمند از ابداع و نوآوری ترسی نخواهد داشت و به دنبال آن است زیرا می خواهد در نوع خودش بی همتا باشد و در این بی همتایی به خود تکیه خواهد زد و مستقل از هر شرایطی عمل کند، او از لحاظ فکری منظم و خلاقیت مبتنی بر نظم ذهنی و فکری او شکل میگیرد.
بنابراین مدرس سخنوری که خود سخنوری قابل است می تواند با چندین ویژگی ذهن مخاطب خود را که حال دانشپذیر نام دارد معطوف خود سازد.
یکی از مهارت های مهم در روابط شنیدن است،شکل گیری روابط توسط آن است که اعضا شنوای هم باشند. شنیدن موثر،از سخنگویی به مراتب دشوارتر است،زیرا استفهام و استعجاب بیشتری را در خود جای داده است.از سویی گوش دادن موثر،عنصر صبر را در یک مدرس افزایش خواهد داد، زیرا مدرس می بایست با گوش دادن موثر نیاز های دانشپذیر خود را شناسایی کند و با صبوری قدم به قدم ،فن را به او آموزش دهد.
2- پوشش
استفاده مدرسین از پوشش یکنواخت و رنگ های تیره موجب عدم توجه و ایجاد بی حوصلگی دانشپذیران میشود.
تاثیر پوشش مدرس در ارتباطات گفتاری، دیداری،نوشتاری بر روح و روان دانشپذیر موثر است ،لذا این نکته که رنگ و فرم پوشش یک سخنور تاثیر به سزایی بر مخاطب دارد حائز اهمیت است.
3- ارتباط چشمی
4- زبان بدن
داشتنصدایی واضح و رسا
6- تسلط کلامی کافی
7- کاریزمای کلمات
الف)کلمات مناسب و متناسب مخاطبان
ب)کلمات مناسب و متناسب خودمان
ج)کلمات مناسب و متناسب شرایط
8- -بازخوردکلمات
9- توانایی استفاده از مفاهیم در موقعیت های واقعی
ذهن هر انسانی در زمان یادگیری،طلب قیاس و مثابه هست تا با کنار هم قرار دادن در تطبیق بتواند موضوع را در ضمیر ناخود آگاه خود بنشاند،از این رو یک مدرس می بایست آمادگی ذهنی داشته باشد برای ایجاد فضای قایل قیاس،او برای محوریت موضوع درس مثال هایی می بایست تنظیم کند تا برای دانشپذیر قابل لمس باشد.
10- جلب اعتماد
ویژگی اصلی برای برقراری ارتباط اثر بخش،اعتماد به خودتان و اعتماد مخاطبان به شماست.این دو مکمل یکدیگر بوده زیرا اعتماد به خودتان چهره و برداشتنی از شما نشان خواهد داد که موجب اعتماد مخاطبان به شما میشود.
11- صداقت
دانشپذیر؛ بی صداقتی را کشف خواهدکرد،اگر آنان شما را عاری از اخلاص بدانند، وزن و ارزش چندانی به آنچه می گویند نخواهند داشت.
12- جامعیت در بیان
پوشش دادن کامل بیان ،این احساس و برداشت را به شنوندگان می دهد که در تهیه و عرضه ی مطالب ،دقت و زمان کافی صرف شده است و چنین برداشتی،مطالب ارائه شده را باور پذیر تر میسازد.اما از طرفی جامعیت و کامل بودن میتواند حالتی افراطی پیدا کند .ورود بیش از حد به جزییات و بیان مسایل کم اهمیت و غیر ضروری ممکن است شنوندگان را خسته و در دریایی از اطلاعات ،غرق سازد.
13- صمیمیت
مدرسی که تصویری از صمیمت ارائه می دهد، شانس بزرگی برای برقراری ارتباط مطلوب و اثر بخش دارد.مردم،افراد صمیمی و مهربان را دوست دارند و معمولا پذیرای گفته های آنان هستند.در واقع،ارتباط موفق و موثر،در سایه صمیمت صادقانه شکل می گیرد.صداقت و صمیمت، هردو،اجزای مهمی از توافقات مربوط به آداب کسب و کار و مناسبات اجتماعی اند.
14- شناخت و تحلیل
برای آنکه سخنران و مدرس خوبی باشید لازم است مخاطب خود را بشناسید .
ویژگی های شخصی،سن،جنس ،تحصیلات،تجارب،شغل،بافت فرهنگی و میزان آشنایی با موضوع از جمله عوامل موثر بر محتوا و شیوه ارائه مطالب شما به شمار می آید.
15- حافظه قوی
هر مدرسی میبایست بهره کافی از قدرت حافظه داشته باشد تا بتواند مطالب را خوب و ماندگار به خاطر بسپارد و مطالب آموخته شده و ذخیره شده در حافظه را به موقع به یاد بیاورد و بر زبان جاری سازد.
- علاوه بر ویژگی ها و مهارت هایی که تا اینجا توصیف شده اند،مدرس سخنوری موفق باید صفات و توانمندی های دیگری نیز داشته باشد:
16- قدرت و جذابیت در بیان
17- هوش هیجانی مطلوب
18- انتقاد پذیری
19- قدرت پیش بینی سوالات و برخی رفتارهای دانشپذیران
20- انعطاف پذیری
در فن و هنر سخنوری ویژگی های گسترده ای وجود دارد ولو آنکه مدرسی قصد تدریس و پرورش اشخاصی را در این زمینه داشته باشد.اولین قدم که موجب پیشرفت بک مدرس در این زمینه می شود آن است که مدرس سخنوری تبدیل به یک سخنور شود.
پیشبینی فروش به کمک منحنی عمر محصول
آموزش سخنوری و فن بیان مبحث با زاریابی و فروش فصل اول
این حرکت در نگاه اول نشانهی رضایت است، زیرا کسانی که این حرکت را انجام میدهند اغلب لبخند میزنند و راضی به نظر میرسند. اما یک بار فروشندهای را دیدیم که میگفت ساعتی پیش معاملهای را از دست داده است و در حین حرف زدن، انگشتانش را در هم گره کرده بود، طوری که انگشتانش تقریباً سفید شده بودند و به نظر میرسید که انگار محکم در هم قفل شدهاند. در این حالت طرف مقابل یاس و کینهی او را حس میکرد. (تصویر 15)
تصویر(15)ـ انگشتان گره شده جلوی صورت
نبرنبرگ و کالرو این حرکت را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که معنای آن بی تفاوتی و یاس است و کسی که این پیام را ارسال میکند میخواهد رفتاری منفی را پنهان سازد. سه حالت اصلی انگشتان گره خورده از این قرار است:
جلوی صورت(تصویر 15) ، روی میز(تصویر 16)، روی پا در حالت نشسته یا ایستاده.(تصویر17)
تصویر(16)ـ انگشتان گره شده روی میز
تصویر(17)ـ انگشتان گره شده در حالت ایستاده
ظاهراً رابطهای بین ارتفاعِ قرارگرفتن دستها و عقیدهی مخالفی که پنهان میشود، وجود دارد. کنار آمدن با کسی که دستانش را همچون (تصویر17) در بالاترین سطح نگه داشته و یا کسی که دستانش را در میانهی راه نگه داشته، بسیار سخت است. همچون دیگر حرکات منفی، در این مورد هم سخت میتوان شخص را متقاعد کرد که انگشتانش را از هم باز کند تا بتوان کف دست و بدنش را دید. اگر به این کار موفق نشویم، این حالت رفتاری خصمانه را نشان میدهد.
مدیریت فروش از مباحثی است که در سالهای اخیر مطرح شده و بیشتر به برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل نیروی فروش تاکید میکند.کالاها و خدمات توسط شرکتها تولید شده و روانه بازار میگردند و با انجام عملیات فروش توسط فروشندگان بدست خریداران رسانده میشوند. فروشندگان نقش پل ارتباطی بین تولیدکننده و مصرفکننده را بازی میکنند، لذا فعالیتهای فروشندگان میبایست توسط مدیران فروش به نحوی مقتضی، برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل شود.
امروزه در تمام دنیا از نیروی انسانی با عنوان سرمایه انسانی نام میبرند پس میتوان گفت که مدیران فروش در واقع هماهنگ کننده بین تولید کننده، سرمایه انسانی فروش و مصرف کننده میباشد.
اساساً وظایف مدیر فروش نیز همانند هر مدیر دیگری شامل برنامهریزی، سازماندهی، گزینش نیروی انسانی و انگیزش، هدایت و کنترل نیروهای تحت سرپرستی خود میباشد.
مدیر فروش باید اهداف فروش را مشخص کند و این اهداف را با اهداف بازاریابی و اهداف کل شرکت هماهنگ سازد. بهعبارت دیگر، اهداف بازاریابی شرکت به اهداف فروش تبدیل میشوند. اهداف فروش نیز حجم فروش را با توجه به هر خط تولید تعیین میکند. اهداف فروش را میتوان برحسب مبالغ فروش یا واحدهای فروش رفته تعیین کرد. این اهداف را میتوان برحسب مناطق فروش، انواع مصرفکنندگان و دورههای زمانی نیز تقسیمبندی کرد. بعلاوه اهداف را میبایست همواره ارزیابی، نظارت و کنترل کرد و در صورت لزوم آنها را تعدیل نمود، تا از طریق فروش، سودکافی حاصل گردد.
مدیر فروش همچنین بخشی از اوقات خود را جهت رسیدگی به موارد زیر اختصاص میدهد.
۱) گزینش و استخدام افراد مورد نیاز برای تکمیل نیروی فروش
۲) فراهم نمودن امکانات جهت آموزش کافی برای نیروی فروش خود
۳) اطمینان از اینکه سیاستها و برنامههای حقوق و دستمزد موجب انگیزش جهت فروش بیشتر در پرسنل فروش میشود.
۴) ارزیابی هر چند وقت یکبار از عملکرد نیروی فروش
5) ارتباط با مشتریان و واحد کنترل کیفی
6) جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات فروش مجموعه خود و سایر رقبا.
در زیر هر یک از وظایف مدیران فروش را به تفکیک در حوزه عملیات مدیریت فروش مورد بررسی قرار گرفته است:
الف) برنامهریزی
مدیران فروش در عملیات خود ابتدا باید به برنامهریزی فروش بپردازند. فرایند برنامهریزی عبارتست از مجموعهای از تصمیمات به هم پیوسته که در نهایت تصویر تمام نمایی از مراحل عملیات به دست میدهد. البته لازم به یادآوری است که برنامهریزی فروش باید به دقت با برنامهریزی کلی شرکت هماهنگ و در قالب چهارچوب آن باشد.
اهمیت برنامهریزی به معنای تفکر پیشاپیش و پیشبینی راهحلهای احتمالی آینده است. یکی از اهرمهای عالی برنامهریزی فروش که مورد استفاده مدیران فروش میتواند قرار گیرد، تدوین بودجه دقیق فروش و هزینههای توزیع و فروش، تعیین مناطق فروش و ایجاد سهمیههای فروش برای فروشندگان میباشد. برای تدوین بودجه فروش باید مدیران فروش دست به پیشبینی فروش بزنند. پیشبینی فروش یک تخمین از فروشهای نقدی یا واحدهای فیزیکی بر پایه یک دوره زمانی معین در آینده تحت یک برنامه بازاریابی طراحی شده و مجموعه مفروضاتی از شرایط و عوامل محیطی میباشد. اساساً پیشبینی و درآمد حاصل از فروش پایه و اساس تمامی برنامهریزیهای عملیاتی یک شرکت را تشکیل میدهد.
دومین وظیفه مدیر فروش سازماندهی است که کاری بس دشوار و حساس و نسبت به مسائل موجود در فعالیتهای تجاری و بازرگانی میباشد و نیازمند دانش و تجربه بالا است. سازماندهی در صورتی به درستی انجام میشود، که فرایند طرحریزی به دقت انجام شده و اهداف شرکت بطور اعم و اهداف بخش فروش بطور خاص مشخص شده باشد.
مدیر فروش باید به خوبی بخش خود را سازماندهی کند تا به نحو مطلوب و موثری وظایف متعدد و متنوع بخش فروش به انجام رسد. زمانی که ساختار سازمانی بخش فروش به خوبی طراحی شود، خطوط گزارشدهی و روابط کاری، مسئولیتها و اختیارات، تفویض اختیار، روشها وکنترلها مشخص خواهد شد. مجموع این عوامل موجب میگردد تا تیم فروش با یکدیگر به خوبی همکاری نموده و در جهت اهداف شرکت به نحو موثری حرکت نمایند.
ج) تأمین نیروی انسانی
فروش عملی است که به نیروی انسانی نیاز دارد و خدمات کامپیوتری نمیتواند آنرا از انسان بینیاز کند. چنانچه قرار باشد عملیات فروش به نحو مطلوبی صورت گیرد، در درجه اول توانائیها، دانش، معلومات و کوشش جمعی افراد استخدام شده در بخش فروش اهمیت مییابد.
موفقیتآمیز بودن عملیات فروش به انتخاب و گزینش صحیح فروشندگان و بالا نگه داشتن سطح انگیزه فروشندگان بستگی دارد و بنابراین مدیر فروش باید به امر انتخاب و به کارگیری، آموزش و سیستم پرداخت حقوق و مزایای فروشندگان توجه زیادی مبذول دارد. مدیر فروش برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز به برنامهریزی نیاز دارد تا از طریق آن بتواند نیروی متخصص مورد نیاز خود را به نحو مطلوب انتخاب کند. یکی از مسائل مهم در برنامهریزی نیروی انسانی، مسئله آموزش نیروی انسانی است. مدیران فروش با برگزاری دورههای آموزشی مختلف سعی میکنند که شناخت فروشندگان از ساختار شرکت، محصولات، اهداف و برنامهها، مشتریان و شیوههای فروش افزایش یابد.
وظیفه دیگر مدیر فروش، اداره و مدیریت بر نیروی فروش است. او باید نیروهای انتخاب شده برای پستهای مختلف بخش فروش را به گونهای هدایت کند که به نحو مطلوبی انتظارات شرکت را تحقق بخشند.
اصولاً مدیران فروش با تخصیص مناطق فروش و سهمیه فروش برای فروشندگان میتوانند فرایند عملیات فروش آنها را هدایت کنند. مناطق فروش عبارتست از حوزه جغرافیایی تخصیص داده شده به فروشنده جهت انجام فعالیتهای فروش. سهمیه فروش نیز عبارتست از تخصیص بخشی از فروش کل شرکت به یک فروشنده یا یک منطقه خاص.
ﻫ ) کنترل
برای اطمینان از اینکه فعالیتهای نیروی فروش در چهارچوب برنامهریزی انجام شده صورت میپذیرد، از عنصر کنترل در فرایند مدیریت فروش استفاده میشود. کنترل به معنای مقایسه نتایج بدست آمده با نتایج مورد انتظار و بررسی علل مغایرت آنها است. البته امروزه علاوه بر کنترل بیرونی به کنترل درونی که به هر یک از فروشندگان مربوط میشود دقت میشود و سعی میشود که با ایجاد وابستگی بین فروشنده و سازمان و بالا بردن سطح اخلاق حرفهای خود فرد را درونی به عنوان یک ناظر کنترلی تبدیل نمایند و باور و تفکرات فروشندگان به سمت کنترل درونی (فردی) که خود فرد هر روز و یا هر ساعت عملکرد خود را بررسی نماید هدایت مینمایند.
vبطور کلی فرایند مدیریت فروش شامل ۵ مرحله زیر است:
در این گام با مطالعه دادههای مربوط به فروش محصولات مختلف شرکت، پایگاه اطلاعاتی تعریف و ایجاد میشود. در این پایگاه کلیه اطلاعات لازم جمعآوری میشود.
2- تحلیل اطلاعات و بدست آوردن روندهای مختلف
در این مرحله با انجام تحلیلهای مختلف بر روی دادههای فروش روندهای مختلف بدست میآید. در این گام از تکنیکهای مختلف آماری جهت تحلیل اطلاعات استفاده میشود.
3- پیش بینی فروش های آتی براساس روندهای قبلی
دراینجا براساس روندهای قبلی،میزان فروشهای آتی تخمین زده میشود. اهداف بازاریابی توان تیم فروش وضعیت اقتصادی، وضعیت تولید شرکت نیز در تعیین این میزان دخالت دارند.
4- تعیین سهمیه و مناطق فروش
در این گام بازار هدف شرکت به مناطق مختلف تقسیم شده و بر اساس این مناطق سهمیه فروش تعیین خواهد شد. البته باید زمان و شرایط حمل و نقل را جهت مناطق مختلف در نظر گرفت مخصوصاً در کالاهای خواص که شرایط ویژهای برای حمل و نقل آنها باید در نظر گرفت.
5- تعیین تعداد فروشندگان و عاملین فروش
در مرحله پایانی تعداد فروشندگان و عاملین فروش بر اساس سهمیههای فروش تعیین میشوند.
ویژگیهای فروشنده موفق
از آنجا که نحوه رفتار، تجربه، پوشش و مشتریمداری فروشندگان در موفقیت سازمان ها نقش حیاتی دارد این پرسش همواره مطرح بوده است که فروشنده موفق و کارآمد را از دیگر فروشندگان چگونه میتوان تشخیص داد؟ کارشناسان علم مدیریت بر این باورند که 10 ویژگی باعث موفقیت فروشنده میگردد که این ویژگیها عبارتند از:
1- استقامت
فروش خوب به پیگیری و سرسختی فروشنده نیاز دارد. زیرا در پروسه فروش مشکلات گوناگون پدید میآیند که نحوه برخورد با این موانع سطح موفقیت فروشنده خوب را تعیین میکند.
افزون بر این فروشنده موفق روش روبهرو شدن با موانع را از قبل تجربه نموده و همواره در جستجوی راهحلهای جدید است و برای رسیدن به اهداف خود مستمراً تلاش میکند و هرگز خسته و درمانده نمیشود و همواره در تمام مراحل زندگی به صبر و استقامت توصیه میگردد که همواره میگویند خداوند با صابرین است.
2- جدیت و پشتکار
فروشندگان موفق اهداف خود را میشناسند و برای دستیابی به آن نقشه میکشند و مشخص میکنند که چگونه باید به اهدافشان دست یابند، و هر روز بر آن مبنا پیش میروند. اگر ندانید که به کجا میخواهید بروید با هر سرعت و توانی که حرکت کنید هرگز نخواهید رسید تعیین هدف و تشخیص هدف در روند فروش بسیار تأثیرگذار است.
3- کسب اطلاع از نیاز مشتری
بهترین فروشندگان از مشتریهایشان پرسشهایی میکنند تا کاملاً مشخص شود که مشتریها به چه چیزی احتیاج دارند. این دسته از فروشندگان میدانند مؤثرترین روش معرفی محصول یا خدمات، کسب اطلاع از نیازهای مشتریهایشان است. از این رو، فروشندگان این فرصت را مییابند که درباره ویژگیها و فواید محصولات و خدماتشان که بیشترین ارتباط را با احساس نیاز مشتری دارد به طور مؤثری بحث و گفتوگو کنند.
4- شنیدار مؤثر
اکثر فروشندگان سؤالی را از مشتری میپرسند و جواب میگیرند، اما برخی از آنان به جای اینکه منتظر پاسخ باشند به صحبتشان ادامه میدهند. لیکن فروشندگان ماهر میدانند اگر فرصت بدهند مشتریها خود اطلاعات لازم را ارائه میدهند، از این رو این دسته از فروشندگان آموختهاند که در برخی موارد سکوت کردن و گوش دادن به مشتری مفیدتر از صحبت کردن و انتقال اطلاعات بیشتر به وی میباشد.
5- متعهد به سازمان
آنها به شرکت خود دلبستگی دارند و هنگامی که برای تولیدات و خدماتشان تبلیغ میکنند این دلبستگی کاملاً در کلام آنها مشهود است. از این رو، هر چه بیشتر در حرفه خود شور و اشتیاق داشته باشند، شانس موفقیت آنها بیشتر است. دلیل این امر واضح است وقتی به آنچه انجام میدهند عشق میورزند در کار خود تلاش بیشتری میکنند. وقتی درباره خدمات یا محصولاتی که عرضه میکنند شور و شوق دارند اشتیاق و علاقه آنان در هر گفتوگویی نمایان میشود. شرکتها از وظایف محول شده به فروشندهای که به کارش اشتیاق ندارد هیچ سودی نمیبرند.
6- پرشور و با انرژی
آنها همیشه دارای روحیهای مثبت هستند، حتی در زمان سختیها نگران و دلواپس نیستند. آنها به ندرت از نقاط ضعف کمپانی یا تجارت صحبت میکنند. هنگامی که با وضعیت ناخوشایندی روبهرو میشوند، به جای ناامیدی تفکر خود را روی نقاط و عناصر مثبت موضوع متمرکز میکنند.
7- مسئولیتپذیر
اگر در فروش سهمیه خود موفق نشوند، مسائل داخلی،کمپانی یا رقبا را مقصر نمیدانند.بلکه تنها عامل ناکامی را خود میدانند که نتایج کارشان را تعیین میکند و آنچه که لازم است انجام میدهند و مسئولیت تصمیمگیری و اعمالی که انجام ندادهاند یا دادهاند را میپذیرند و به ارزیابی و عملکرد خویش بپردازند.
8- سخت کوشی
بسیاری از فروشندگان اکثراً میخواهند موفق باشند اما برای کسب موفقیت چندان تلاش نمینمایند و منتظر یک اتفاق یا شانس هستند در حالی که فروشندگان موفق منتظر نمیشوند تا شانس به طرفشان بیاید خودشان دنبال آن میروند. آنها اغلب زودتر از دیگر همکارانشان شروع به کار، کرده و دیرتر از بقیه محل کار را ترک میکنند. بیشتر به مشتری تلفن میکنند، و در این زمینه پیگیری مینمایند، با مردم بیشتر گفتوگو میکنند، و فروش بیشتری نسبت به همکارانشان دارند.
آنها میدانند ارتباط دائمی با مشتری به حفظ مشتری کمک میکند بنابراین، تماسهای متنوعی با آنها برقرار میکنند. آنها کارت تشکر، تبریک تولد و تبریک سال نو برای مشتریها میفرستند. تلفن میکنند و زمانبندی منظمی جهت در دسترس بودن به مشتریان خود اعلام میدارند. لیست قیمتها را برای مشتریهایشان ارسال مینمایند. پیوسته مراقبند راههای جدیدی را ابداع کنند تا نامشان در ذهن مشتری حفظ شود.
10- در خریدار اشتیاق به خرید ایجاد میکند.
تجارت جهانی امروزه بیشتر از گذشته در رقابت است، و بیشتر فروشندگان میپندارند قیمت تنها عامل انگیزه خرید است. حال اینکه فروشندگان موفق گرچه تصدیق میکنند قیمت در هر فروشی عامل تعیین کننده است اما عوامل دیگری نیز برای به فروش رساندن کالاها درنظر میگیرند. آنها میدانند که علاوه بر قیمت، اطلاعرسانی، تبلیغات و ایجاد روابط احساسی بین مشتری و کالا میتواند برای خریدار ایجاد جاذبه کند. آنها میتوانند با هر مشتری که روبهرو میشوند باتوجه به روانشناسی مشتری در خریدار ایجاد جاذبه نمایند.
دیباچه....
هر مبحث عقلی در دو دستهی «مستقلات عقلی» و «غیر مستقلات عقلی»جای میگیرد.
مستقلات عقلی مباحثیاند که نیازی به اثبات ندارند و خود به خود به آنها میرسیم؛
غیر مستقلات عقلی مواردیاند که نیاز به تحلیل دارند و از این رو علوم در این بخش جای میگیرند.
سخنرانی مثل هر مقولهی علمی، صاحب «تعریفی» است که میگوید:
«موضوع علم»،«مسائل»،«مبادی»،«غایت»
موضوع سخنرانی: سخن؛
مسائل : نقشههای دستوری؛
مبادی: چراهایی که پیرامون تکنیکهای آن مطرح میشود؛
غایت: راهبری.
ارائهی سخن در زمانهی ما بیشتر نیازمند «وقوف به تکنیک» شدهاست چرا که سخنور باید در مدت زمان کوتاهتری بر اساس ماهیتی که برگزیده به مطلوبش دست یابد و این تکنیکها هستند که نقشهای را برای سخن معرفی میکنند تا این مسیر آسانتر و دقیقتر طی شود. گذشته از آگاهی به تکنیکها در ارائهی سخن، سخنور به شاهکلیدی دیگر هم نیازمند است تا به تاثیرگذاری کلامش بیافزاید و این شاهکلید چیزی نخواهد بود جز «احساس».
برای آماده کردن هر نطقی اولین مرحلهای که با آن مواجه هستید، تعیین «ماهیت» کلام است. ماهیت همان نگاه راهبری شماست. مفهومی کاملاً ذهنی که مسیر سخنوری و چگونگی طی این مسیر و نقطهی انتها را برای شما ترسیم میکند.ماهیت کلام شما همان منافعی است که برای رسیدن به آن سخن می گویید؛این منافع چه مادی باشند و چه معنوی، تعیین کنندهی جنس کلامتان هستند. همهی مفاهیمی که در خلال سخنرانی پرداخت میشوند،در حقیقت در خدمت خواسته و منظور اصلی شما میشوند. این منظور اصلی معمولاً در سخنرانی مستقیماً بیان نمیشود بلکه، در دل موضوعی فرعی گنجانده میشود. به بیان واضح، ماهیت چرایی سخن میباشد.
ماهیت از سه بخش اصلی تشکیل میشود: «هدف، شرایط زمانی و مکانی، لذت سخنرانی»
اگر هدفتان از سخن گفتن مشخص نباشد، هر اتفاقی در هر لحظه میتواند شما را از جریان اصلی سخن دور کند. تعیین هدف، در واقع تعیین نقشهی راه است. ذهنیت ایجاد شده بر اساس هدف، شما را قادر میسازد تا بنا بر تحلیلی که از شرایط دارید، فرایند سخن را به نفع خودتان تمام کنید.
خود هدف شامل سه طبقه می شود : «آنی، میانی، غایی»
ما معمولاً هدف غایی خود را میدانیم اما اهداف میانی و آنی را مشخص نکردهایم؛به همین جهت در همان دقایق اولیه هدف غایی خود را آشکار می کنیم. خیلی از مواقع در سخنرانی نیازی به مطرح کردن هدف غایی نیست بلکه، خودِ مخاطب باید به آن برسد؛ در این مورد نیاز به زیرکی در گفتار است. اگر هدفتان در هر سه مرحله تشریح شده باشد، راحتتر میتوانید به کلامتان مسلط شوید.
نکته : ما هیچگاه از هدف آنی به غایی نمیرسیم بلکه، از هدف غایی به میانی و از میانی به آنی میرسیم.
هر سخنران به عنوان یک اندیشمند باید جوانب مختلف سخنگفتن را بسنجد و یک سوال کلیدی که باید در تعیین گامهای اولیه از خود بپرسد این است که: «آیا تعیین هدفش در راستای درک درستی از شرایط زمانی و مکانی بوده یا خیر» و «آیا میتواند مطلب یا موضوعش را همانگونه که هست بیان کند یا برای تطبیق با شرایط باید از روشهای غیرمستقیم استفاده کند». درک صحیح شرایط زمانی و مکانی در گرو شناخت دقیق موقعیتها و تصمیمگیری متناسب با آنهاست.
3-1. لذت سخنرانی
آنچه سخنران را برای سخن گفتن تشویق میکند این است که: در ابتدا خودش از سخن گفتن لذت ببرد. تا زمانی که خود سخنران التذاذ ذهنی نبرد، نمیتواند فضای لذت را به مخاطب هم انتقال بدهد. لذت مفهومی نسبی است اما مانور هر چه بیشتر بر این مسأله جریان سخن و فضا را بیشتر تحت کنترل سخنران قرار میدهد.
2) موضوع
بعد عبور از سه مرحلهی مرتبط با ماهیت، تعیین «موضوع» اهمیت مییابد.
موضوع مفهومی است عینی وهمانطور که گفته شد؛ قالبی است که ماهیت در دل آن بیان میشود. سخنران همیشه موضوعی را انتخاب میکند که ماهیت کلامش در کنه آن جای بگیرد و در عین حال به طور غیرمستقیم مخاطب را به سمت هدفش ترغیب کند. در واقع موضوع در سخن چه چیزی گفتن است.
مواردی که در شکلدهی به موضوع حائز اهمیتاند بدین شرحاند:
1-2. تهیهی نطق
در این مرحله نیازی نیست که حتماً سخنرانی نوشته شود؛ تنها در نظر داشتن مراحل به شکل ذهنی کافی است. شکل نوشتاری، در دورههای آغازین ِتمرینِ سخنرانی میتواند مؤثر باشد؛اما پس از آن، سخنران باید ذهنش را برای این منظور آماده نگه دارد و بهترین مطالب را بر اساس موضوعش انتخاب کرده و در ذهن سازماندهی کند. اگر متکی به نطق مکتوب شوید ارتجال و بدیهه را از شما دور خواهد نمود و نمیتوانید درخور و با طراوت با مخاطب سخن بگویید.
روش تهیه:
·هر آنچه را که به نظر تان میرسد، از دیده ها گرفته تا شنیدهها و. . . روی کاغذ یادداشت کنید.
·شناخت مخاطب و فضای حاکم و زمان را در نظر بگیرید و مطالب را بر اساس آن انتخاب کنید.
·پاکنویس کنید و مطالب را به صورت رئوس مطلب در آورید.
·ساختار مورد نظرتان را بر اساس فرمولهای ساختاری که در بخش «ساختارهای نطق» معرفی میشوند،انتخاب کنید.
·به مطالبتان نظم و ترتیب بدهید و دور موارد اصلی ـ که باید بقیهی موارد در خدمت آن باشند ـ خط بکشید.
نکته: تهیه و تنظیم نطق در«موضوع» سخنرانی است؛اما فرمولبندی نطق در «ساختار» یا همان فرم سخنرانی میباشد.
برای اینکه که متکی به کاغذ نباشید، برای ارائهی نطقتان میتوانید از دو روش «عددی» یا «حروفی» برای حفظ رئوس مطلبتان استفاده کنید.
نکته:اگر سخنور به مفهوم سخنان خود مسلط باشد، از تنظیم کلمات بینیاز میشود و کلمات سوار بر مفهوم شکل میگیرند. روی کلمه بسته نشوید؛ مفهوم را بیان کنید معنا، لفظ مورد نظرتان را برایتان مییابد.
از مواردی که به کلامتان جنس میدهد و حدو مرزهای سخن را برایتان مشخص میکند، مکان سخنرانی است. مکان سخنرانی میتواند سرفصلهای نویی را برای ارائه، تعریف کند و یا سرفصلهایی را حذف نماید.
3-2. فضای حاکم بر جلسه سخنرانی
حس و حالی که در محفل برقرار است و یا مناسبتی که منجر به تشکیل چنین جلسهای شده همگی به کلام سخنران جنس میدهند.
4-2.شناخت مخاطب
بعد از اینکه مطالبتان را جمعآوری کردید، میتوانید بر اساس شناختی که از نوع مخاطب (میزان آگاهی، سواد،طبقهی اجتماعی، شغل یا...) دارید به انتخاب و سازماندهی اطلاعاتتان بپردازید و موضوع را بر مبنای آن تبیین کنید.
5-2. قالب موضوعی سخنرانی
قالب آن چیزی است که صاحب قاعده و قانونی باشد. تعیین قالب بر اساس نوع موضوع و نوع شخصیت و جایگاه سخنور شکل میگیرد.
نکته: پرداخت کاملتری به ماهیت و موضوع مربوط به سرفصلهای «سخنوری حرفهای» میشود. مفاهیمی که در سخنوری در اجتماعات مطمح نظر میباشد بیشتر شناخت تکنیکها و فرمولهای ساختاری است.
بعد از تبیین صحیح موضوع،به تبیین ساختار میرسیم. در حقیقت ساختار به چگونگی ارائهی سخن میپردازد و فن سخنوری نیز فن چگونه گفتن است و نه چه گفتن.
1-3.تشخص
تشخص واجدمعانی چون:شخصیت،حیثیت، اعتبار و احترام و... میباشد.
تشخص یکی از قدرتمندترین ابزارها برای ارائهی یک سخنرانی محسوب میشود. بسامد تاثیر این جزء بر سایر اجزاء سخنرانی تا جایی است که حتی میتواند بسیاری از ضعفهای محتوایی را هم بپوشاند. باید گفت که شخصیت سخنران حتی مهمتر از اطلاعات اوست.
گاهی اصول تشخصی مغایر با ویژگیهای فردیتی سخنران میباشد؛ از اینرو سخنران برای به نمایش گذاشتن سخنرانی تاثیرگذار،باید موقتاً قالبهای عادتی خود را کنار بگذارد.
یک سخنران از زمانی که در کانون دید مخاطب قرار میگیرد دقیقاً مشخصات بازیگری را دارد که باید قهرمانانه برصحنه ظاهر بشود و شخصیتی را به نمایش بگذارد که با نوع ظاهر و گفتار و رفتارش،کمال مطلوبی را برای مخاطب ترسیم نماید.
از لحظهی حضور شما به عنوان سخنران بر صحنه، مخاطب شروع به پردازش اطلاعات غیر گفتاری شما میکند تا از آنچه هستید برای خودش تحلیلی ارائه بدهد و پازل شخصیتی که از شما در ذهنش میسازد را کامل کند؛به همین دلیل کوچکترین اشتباهی در انتخاب پوشش، سرعت گامها و...میتواند به قیمت پس زده شدن از سوی مخاطب تمام شود.
همهی آنچه گفته شد دال بر این است که، مهمترین جزء ساختار که بر سایر بخشها(حتی ماهیتی و موضوعی) میتواند سیطره پیداکند و به نوعی نمایش قدرت را به همراه داشته باشد، همین عنصر تشخص است. باید پذیرفت تا زمانی که مخاطب شخص سخنور را نپذیرد کلام وی را نیز نخواهد پذیرفت و اگر او را باور کند کلام و سخن او را نیز خواهد پذیرفت و ازهمین رو میباشد اهمیت اصل تشخص.
این جزء معمولاً در سخنرانی از طریق تکنیک ایجاد میشود. برای بروز جلوههای تشخص، سخنران باید نکاتی را در ظاهر و گفتار و رفتارش مد نظر داشته باشد:
1.وضعیت ظاهری در همهی ابعاد:
ـدر این مورد پوشش گرانقیمت مد نظر نیست بلکه ساخت ظاهری است که سخنران را یک آدم موقر و موجه جلوه بدهد.
ـ سخنران باید بداند که چه نوع پوششی با شخصیت او تطبیق بهتری دارد. انتخاب حد وسط در اینجا اهمیت فراوانی دارد. پوشش از طرفی باید با ویژگیهای شخصیتی سخنران هماهنگ باشد و از طرف دیگر باید به نوع پوشش غالب جامعه نیز نزدیک باشد. آنچه سخنران باید با نوع پوشش ایجاد کند اندکی تمایز است. لباس سخنران باید بیانگر روحیه و چهرهی کاملاً انسانی وی باشد و نیز باید بتواند آراستگی و پرهیز از تجمّل و تفاخر را نیز نشان دهد.
ـ استفاده از هر گونه پوششی که تمرکز مخاطب را به چیزی غیر از گفتار سخنران جلب کند، مناسب نخواهد بود.
ـ یک پوشش نُرم و هماهنگ،مطلوبترین پوشش است.در واقع لباس سخنران، لباس طبقهی متوسط دانشگاهی جامعه است با اندک تفاوتی که تبدیل به تمایز وی شود.
ـدر استفاده از رنگ و فرم مناسب پوشش هم دقت کنید. رنگهای تیره برای جلسات رسمیتر مناسباند. ترجیحا ًساده و بی نقش و نگار باشد.
ـ تیرگی رنگ لباس وجاهت، وقار و جدیت میآفریند.
ـ سخنران با انتخاب نوع پوشش، تصویر انسانی معقول و موجه را میسازد تا برای مخاطب قابل پذیرش باشد. چرا که هر سخنوری قبل از آنکه شنیده شود، دیده خواهد شد.
2.نحوهی راه رفتن و گام نهادن بر جایگاه :
سخنران با نوع گام برداشتن به سمت جایگاه، آغازین لحظات آشنایی با مخاطب را میسازد. قدم های موقرانه و متمرکز و قامت کشیده، تصویری از سخنران معتمد به نفس و آگاه را میسازد. نماهای آغازین میتواند بسترساز تصویر نهایی باشد که شما از یک سخنران متشخص به نمایش میگذارید، پس متمرکز و متناسب عمل کنید. هر گونه شتابزدگی در راه رفتن میتواند منجر به برداشتها و پیشداوریهای منفی از جانب مخاطب بشود. هر رفتاری در هنگام حضور در جلسات باید کاملاً عادی و در مناسبترین حالت اصلی و همیشگی خود باشد.
3. نحوهی قرارگرفتن بر جایگاه :
هر نقطه و هر مکانی را که یک شخص در آن شروع به سخن گفتن میکند، جایگاه سخنرانی می دانیم. جایگاه سخنرانی به خودی خود، در ذهن مخاطب تمایز ایجاد میکند و جلوهی نمادینی از اقتدار سخن است؛ اما با لحاظ کردن ویژگیهای بصری مثل «نور» و اولویتهای مکانی مثل«در صدر مجلس بودن» یا «در نقطهی اشراف بر بقیه بودن» میتوانید بر برجسته کردن این بخش بیافزاید.
4. آرامش رفتاری از نوع ظاهری (طمانینه ):
آنچه در طی سخنرانی برای مخاطب اهمیت پیدا میکند، احساس و انرژی است که با زبان بدن و رفتار و گفتار سخنران انتقال داده میشود. هر گونه پریشانی یا عدم تمرکز تشخص سخنران را به ضعف میکشاند. حتی اگر اضطراب یا نگرانی هم در سخنران باشد، نباید در ظاهر او دیده شود. آنچه از شما دیده میشود بسیار مهم خواهد بود.
5. استفاده از قدرت چشمان:
یکی از مواردی که کمک میکند تا مخاطب پیگیر بماند و از گسستهای ذهنی که عوامل خارجی یا درونی برایش ایجاد میکنند در امان نگاه داشته شود، برقراری و حفظ ارتباط چشمی است. چشمان به دلیل تواناییهای ویژهای که در ایجاد مفهوم دارند، میتوانند مخاطب را به تأیید و همراهی وادارند و یا به سکوت بکشاند. برقراری ارتباط چشمی با مخاطب، این مفهوم را دارد که مخاطب حائز اهمیت است؛در نتیجه او خود را ملزم به تعهد متقابل میبیند. چشم زندهترین عضو خارجی در بدن ما میباشد و قابلیت انتقال احساس و حتی مفهوم را دارا میباشد و قدرت غلبه و استیلا بر مخاطب را دارد.
6. استفاده مناسب از نگاه:
هر نوع نگاه واجد مفهوم مشخص و معینی است. هر ذهنیتی که در پشت هر نگاه نهفته است تغییراتی را در عضلات چشم و صورت ایجاد میکند که مفاهیم مشخص شدهای را از فرستنده به گیرنده انتقال میدهد؛ مثل اینکه «نگاه به آسمان» مفهوم دعا و طلب کمک از ماوراء را به همراه دارد؛ به همین میزان نگاه هیجان زده، خشمگین، دلسوزانه،امیدوار و... به تناسب با نوع کلامتان میتواند معنا را بهتر انتقال بدهد. سعی کنید نسبت به ایجاد ارتباط در سخنوری از ابزار چشم بهره گیرید و به نوعی نگاه،حاکم برحضار باشد تا با همگان ارتباط داشته باشید.
7.ویژه و خاص جلوه نمودن سخنران (عدم انجام کارهای عادی به مانند دیگران در ساعات حضور در جلسه):
در راستای این اندیشهی بنیادین که سخنران باید متمایز از دیگران جلوه کند، تمامی برخوردها و واکنشهایش نیز با محیط باید اینگونه باشد. مثال : در فاصلهی زمانی که سخنران در جمع قرار میگیرد، چنانچه پذیرایی شد، ترجیهاً از خوردن خودداری کند. یا زیادهروی در خوردن ننماید چرا که باید هر عملی و هر رفتاری در جهت تقویت چهرهی انسانی و موقر سخنران انجام گیرد و باید به یاد داشت همانطور که ما دیگران را نظاره میکنیم و آنها را تحلیل میکنیم دیگران نیز در مورد ما چنین خواهند نمود.
8.نحوهی خوشامدگویی:
اگر قصد خوشامدگویی به مخاطب را داشتید، حتماً هدف آن را هم ذکر کنید و برای این کار متفاوت عمل کنید. به خاطر داشته باشید که خوشامدگویی کلیشهای کار مجریان است. خوشامدگویی نباید تعارف و یا تملق به نظر آید و البته باید به یاد داشت که هر سخنی و هر رفتاری در خدمت تبیین موضوع باشد و حتی خوشامدگویی نیز باید در راستای انتقال مفهوم در سخن انجام شود.
9.عدم استفاده از تواضع حقیرانه:
همهی تکنیکهای ایجاد تشخص، برای ساختن تصویری مقتدر از سخنران است؛در نتیجه هر عملی که منجر به خدشهدار شدن این تصویر بشود، در سخنرانی جایز نیست. آنچه در ناخودآگاه مخاطب اهمیت مییابد تصویری ایدهآل از فردیت سخنران است. استفاده از هر کلمه یا جملهای که نشانهی ضعف یا فروتر بودن سخنران نسبت به مخاطب باشد، اقتدار سخنران را در هم میشکند. سخنران انسان متکبری نیست اما زمانی تواضع میکند که مخاطب آن را نپذیرد و صرفاً آن را به حساب روحیهی والا و ارزشی او قلمداد نماید و در واقع سخنران در مواقعی دست به شکسته نفسی میزند.
10.عدم استفاده از جملات، کلمات و ضربالمثلهای سطحی:
به دلیل حساسیتی که جایگاه سخن دارد مخاطب انتظار میبرد که نمایش متفاوتی از سخن را شاهد باشد؛ پس استفاده از زبان عامیانه یا کوچه بازاری به تشخص سخنور لطمه میزند. حد وسط در انتخاب جملات و کلمات این است که، در عین قابل فهم بودنشان نمونهی ممتازی از به کارگیری زبان را بهرهمند باشند. مخاطب از نوع سخن گفتن سخنران میزان آگاهی او را تخمین می زند. در انتخاب جملات و واژگان دقت کنید. یادتان باشد که مخاطب انتظار ندارد سخنور را همچون افرادی دریابد که درجریانات عادی زندگی شاهد آنان میباشد و باید سخنران ویژه و منحصر به فرد به نظر آید.
11.فصاحت کلام :
عدم استفاده از کلمات عجیب و غریب و نامأنوس به گونهای که به شعور مخاطب لطمه بزند. تبعیت از زبان معیارکه در عین گویا و شفاف بودن مبرا از ابهامات و کژتابیهاست، برای یک سخنران اهمیت مییابد. اگر از این حد قدم فراتر بگذارد و مخاطب را در درک کلامش با مشکل مواجه کند جایگاه خودش هم به ضعف کشیده میشود، در نتیجه استفاده از کلمات بیگانه یا مهجور در سخنرانی ممنوع میباشد. مگر به ضرورت محتوایی و مفهومی که در این صورت نیز یا باید با علم به آگاهی مخاطب از واژهی غریب استفاده شود و یا در صورت احتمال عدم آگاهی مخاطب باید معنای تقریبی واژه نه به صورت مستقیم بلکه به گونهی تلویحی ذکر گردد.
12.جدیت در رفتار و جزماندیشی در گفتار (لودگی ممنوع) :
گفتار و رفتار همه جلوههایی از میزان تعقلورزی و تشخص سخنور هستند؛ هر چه متناسبتر و جدیتر ادا شوند، به پذیرش کلام سخنور و تأثیرگذاری او بر مخاطبش هم میافزایند. حتی در مواردی که ذکر لطیفه موجب رساندن معنا میشود، خود سخنور نباید بیشتر از مخاطبش لبخند بزند. رعایت اعتدال در نوع رفتار و جنس گفتار، مخاطبین بیشتری را هم درگیر جریان کلام میکند.
13.استفاده از صدا همراه با انرژی لازم و ایجاد انگیزش کلامی:
نوع استفاده از صدا و میزان بازی با آهنگ کلام، علاوه بر از بین بردن ریتم یکنواخت و فضای رخوت بار در کلام میتواند منجر به جلب توجه بیشتر مخاطب هم بشود و به نوعی ایجاد انگیزه در پیگیری سخن میکند. از مهمترین اهدافی که سخنران دنبال میکند فراهم کردن فضای ترغیبی و تشویقی برای مخاطب است که، در این مورد لحن و نوع استفاده از صدا از روشهای فرمیک برای ایجاد انگیزش محسوب میشوند. صدای سخنور باید حاکی از شوق و شور درونی وی نسبت به آنچه میگوید باشد و درغیر اینصورت کلام باور نخواهد شد همانطور که خود سخنران نیز پذیرفته نخواهد شد.
14. مطرح نمودن شادباش به مخاطب و انتقال انرژی و احساس مثبت به ایشان:
صحنهی سخنرانی صحنهی بده بستان احساس و انرژی است. معمولاً به همان میزان که انرژی و احساس از سخنران ساطع میشود، به همان میزان هم مخاطب احساس لذت را باز میتاباند. سخنران از راههای متفاوت چون: بیان مطالب لطیف و حکایتهای پرمغز یا خاطرات دل انگیزو...میتواند برای مخاطب مسیری را ترسیم کند. پیدا کردن روشهای انتقال لذت از طریق جریان سخن یا فضاسازی،همگی به فراست و هوشیاری سخنران بر میگردد. اگر مخاطب در جلسهی سخنرانی دستاوردی نداشته باشد و از نظر روحی و ذهنی تغییری در وی حاصل نگردد تشخصی برای سخنران قایل نخواهد بود و زبدگی وی را کتمان خواهد نمود.
15.ارائهی یک عنوان مطلوب از خود به عنوان سخنران، به وسیلهی فرایندهای مختلف (اعلام مجری، دعوت نامهی قبلی برای حضار یا توسط خود سخنران به صورت هوشمندانه):
عناوین همیشه معرف میزان آگاهی و تجربیات و تحقیقات یک سخنران هستند که اگر به درستی بیان شوند، در ایجاد تشخص سهم بسزایی دارند.
نکته قابل توجهی که در این مورد لازم به ذکر است، تطبیق عنوان با نیاز مخاطب و گاهاً تعدیل در ذکر آنهاست؛که باید متناسب با مخاطب و در پاسخگویی به نیازهای او ارائه گردندتا اطمینان خاطری برای مخاطب باشد که روش حل مسائلش را از طریق این مرجع، میتواند پیدا کند.
16.به گونهای و باهر وسیلهای سخنران باید در ذهن مخاطب به عنوان یک متخصص در موضوع مربوطه جلوه کند. اگر مخاطب احساس نکند که سخنران در موضوع مورد بحث تخصص و دانش لازم رادارد، مطمئناً کلام وی را به تشکیک و تردید خواهد پذیرفت. تخصص در موضوع در واقع همان تسلط سخنران به آنچه میگوید، میباشد.
17. تشکری هوشمندانه و به دور از تملق از مجریان، برگزارکنندگان و بانیان جلسه :
حس قدردانی و تشکر از حامیان محفل سخنرانی علاوه بر ایجاد نمایی از روحیهی انسانی سخنران، فضایی گرم و صمیمی ایجاد می کند. از طرف دیگر همیشه بیان یک نیت والا برای شکلگیری مجلس، این حس را به مخاطب میدهد که در تحقق امر مهمی شرکت داشته است. البته نباید فراموش نمود که همانطور که گفته شد، سخنران هر جملهای و حتی هر کلمهای که میگوید باید در خدمت هرچه بهتر تبیین موضوع باشد حتی تشکر از بانیان و یا مخاطبان حاضر در جلسهی سخنرانی.
18.به چالش کشیدن اندیشهی مخاطب:
وقتی دیدگاه فردی و مشخصی برای امور داشته باشید و هر گاه خودتان مسائل را از زوایای دید متفاوت مورد نقد و بررسی قرار بدهید،میتوانید آنها را هم متفاوت به دیگران ارائه دهید. بیان مسائلی از این دست مخاطب را به اندیشه وامیدارد و باعث میشود که با امور مختلف عمیقتر روبرو شود. دید متفاوت و بیان متفاوت امور خود ابزاری است برای سخنران که تمایز ایجاد کند و با عالمانه نشان دادن سخنانش مخاطب را به سوی هدفش ترغیب و تشویق کند. اگر نتوان مخاطب را نسبت به آنچه میاندیشد مردد نمود آنگاه نمیتوان وی را به آن چه میگویید ترغیب نمایید. در واقع تا زمانی که کسی گرسنه نیست غذای جدید شما را نخواهد خورد.
19. عدم انجام سخنرانی در حالت خستگی جسمی و روانی:
یقین بدانید، تازمانی که ذهن و جسم در حالت آرامش قرار نگیرند زبان قادر به ارائهی نطقی منسجم و انگیزشی نخواهد بود. برای انجام سخنرانی باید با همهی قوا عمل کرد؛ چرا که سخنرانی اجرائی است که با توجه به انرژی حاکم در فضا و دریافت و ادراکی که سخنران از محیط به دست میآورد،اتفاق میافتد و اینگونه است که سخنران دست به تعدیل جریان سخن میزند؛ پس تا زمانی که در بهترین شرایط جسمانی و ذهنی به سر نبردید، نمیتوانید به ارائهی کاملتر و تأثیرگذارتر هم برسید. سخنران باید با طراوات ذهنی و شادابی لازم انعطافپذیری نسبت به آنچه میگوید و انجام میدهد را داشته باشد و در غیراینصورت توانایی تأثیر گذاری بر مخاطب را نخواهد داشت. باید سعی کنید که نسبت به ایجاد آمادگی حتماً استراحت لازم را داشته و قبل از حضور در جلسه استحمام نموده، آراسته و پیراسته در بهترین شرایط جسمی و روانی در حضور دیگران حاضر شوید.
20.عدم انجام سخنرانی از روی متن و نیز عدم وابستگی به یادادشتهای مربوط:
مخاطب، سخنرانی را که متکی به یادداشت باشد،ملال آور میداند و از روخواندن متن میتواند به راحتی در جریان توجه مخاطب، انقطاع ایجاد کند و از تسلط سخنران بر سخن میکاهد و اینگونه در نظر مخاطب مینمایاند که سخنران تسلط لازم بر موضوع و سخن را ندارد و اگر یادداشت و متن مکتوب را از وی بگیرند دیگر قادر به ارائهی سخن نخواهد بود. البته در صورت نیاز به یادداشت میتوان از آن بهره جست فقط به این منظور که مطالب و در واقع رئوس مطالب اصلی از یادمان نرود ونه آنکه در تمام جریان سخن، همهی حواس سخنران به آن بوده و از روی کاغذ سخنرانی کند. البته این قاعده در برخی سخنرانیها به لحاظ حساسیت مانند سخنرانی مسئولین سیاسی مورد بحث نخواهد بود.
21.استفاده از اصل روشنگری در موضوع مربوطه و ارائهی کلامی عجیب و دلنشین:
روشنگری در راستای دیدگاه سخنران شکل میگیرد. در این مورد نیازی به ارائهی اطلاعات ندارید؛ بلکه تنها با پرداختی نو و ارائهی متمایز مسائل میتوانید دست به روشنگری بزنید. باید سعی کنید که دیدگاهتان را از کلیشههای مرسوم دور نگه دارید و با زاویهی دید متفاوت به تعمق بپردازید که این ارائهی نو، دید نو را هم برای مخاطب به ارمغان میآورد. اگر سخنران همان سخنانی را بگوید که مخاطب پیشتر نیز نسبت به موضوع سخن شنیده باشد دیگر منزلتی برای سخنران قائل نخواهد بود. سخنران باید بتواند چیزی به اندیشه و دانش مخاطب بیفزاید و امری را برای وی واضح و روشن سازد.