آموزش سخنوری و سخنرانی

آموزش سخنوری سخنرانی زبان بدن

آموزش سخنوری و سخنرانی

آموزش سخنوری سخنرانی زبان بدن

در روزگار ما، که عصر ارتباطات نام دارد هر انسان مترقی، پیشرو و مدرن امروزی که به دنبال رسیدن به اهداف بلند خود می باشد در حقیقت هر چه دارد از ایجاد ارتباط مؤثر است و هر آنچه ندارد از عدم ارتباط مؤثر می باشد. در حوزه ی ارتباطات کلامی و حتی غیر کلامی نقائص و نقاط ضعف فراوانی وجود دارد که اگر نتوان این مشکلات را در برقراری ارتباط مرتفع نمود قطعاَ مسائل فراوانی در رسیدن به خواسته های ذهنی و قلبی ایجاد می گردد. در حوزه ی ارتباطات کلامی دسته ها و انواع گوناگونی امروزه وجود دارد که از آن جمله می توان به مذاکرات، مناظرات، مباحثات، گفتگوها و حتی سخنرانی اشاره کرد که هر کدام متناسب با خواستگاه عالی خود سعی در برقراری رابطه ی مؤثر انسانی نموده و در واقع همگی به دنبال «فهمیده شدن»» می باشند. هر انسانی باید بداند که امروز باید مسلح و مجهز به فنون ارتباطات کلامی و غیرکلامی باشد تا در عرصه های مختلف زندگی به آنچه باید نایل شود.
مجموعه ی آموزشی سخنوران بر پایه ی همین هدف به عنوان اولین و تنها مرکز آموزش تخصصی فنون سخنوری و ارتباطات مدت ها است که نسبت به این مهم سعی و جهدی ویژه نموده تا با آموزش افراد متخصص در زمینه های گوناگون ارتباطی به رشد و بالندگی میهن عزیز اسلامی کمک نماید. در همین راستا تا به امروز تلاش شده تا با استفاده از راه های متعدد آموزشی این نیاز را مرتفع نموده تا همگان بتوانند در این مهم به مهارت لازم دست یابند. به امید روزی که هیچ منازعه و مناقشه ای در نارسایی کلام نباشد.
موسسه سخنوران باهدف ارتقاء سطح کیفی دانش کلامی ایرانیان وتحول در منطق زبانی در سال 1388 تاسیس شد .
این مجموعه به عنوان مرکز تخصصی آموزش سخنوری حرفه ای و فنون ارتباطات کلامی ، و غیر کلامی از طرق مختلف آموزش اعم از حضوری، غیر حضوری و الکترونیکی افراد بی شماری را تا به امروز آموزش داده است .
باشد که با حمایت شما علاقه مندان و جویندگان دانش و حقیقت دوام سخنوران پایدار ماند.

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد حسینیان» ثبت شده است

۲۳
خرداد


شیوه های متقاعد سازی:

افرادی که به متقاعد سازی دیگران می پردازند می بایست پیام های خود را با استفاده از پنج اصل پایه ای اقناع ارسال کنند.

1-تداعی مخاطبان

در ذهن مخاطبان چیزهایی به عنوان ارزش وجود دارد.فرستنده پیام می بایست مورد خود را همسو و هم جهت با آنچه از پیش در ذهن مخاطبان وجود دارد، دانسته و برجسته سازی انجام دهد تا مخاطب اصول پیام جدید را هماهنگ و در تایید دانسته های پیشین خود بدانند و متن پیام را بپذیرند.

اصل تداعی بر تکنیک های تکرار، اسارت مخاطب و مجاورت استوار است.

آنچه در تکرار پیام های اقناعی می بایست به آن توجه گردد، تازگی در متن پیام هاست که در چارچوبی آشنا، به مخاطبان ارایه شود.

2-توسل به منطقی و منصف بودنشان

چنانچه به مخاطب اطلاعات درست،موثر و قابل فهم ارایه شود آنها هم به نتیجه گیری درست دست خواهند یافت.انسان ها دوست دارند که فکر کنند منطقی و منصف هستند و چنانچه در زمینه ای استدلال منطقی و قابل قبول ارایه شود، آن را می پذیرند.از این تصور مخاطبان نسبت به سازمان، کارشناسان روابط عمومی باید بهره برداری لازم را به عمل آورند.

3-نیازها و انگیزه ها

اگر بخواهیم مخاطبان، عقیده و موضع گیری خاصی را بپذیرند، باید بدانیم چه انگیزه ای وی را وادار به اتخاذ آن موضوع می کند و آن عقیده خاص چه نیازی از وی را بر آورده می کند.

آنان که دست اندر کار متقاعد سازی دیگران هستند، می بایست به گونه ای تبلیغات کنند که بر حسب مورد تبلیغ شان یکی از نیاز های اساسی مخاطب را بر آورده کند.

4-هنجارهای اجتماعی

تاریخچه زندگی مخاطبان، گذشته آن ها، هنجارهای گروهی و منافع و وابستگی های آنان مورد توجه قرار گیرد.همچنین پیام گذاران، پذیرش پیام جدید را در خدمت مخاطبان مطرح می کنند و بر می شمارند.

وجود رسوم، سنت ها، معیار ها، قواعد، ارزش ها و سایر معیارها بیانگر این مساله است که تاثیر اجتماعی بر رفتار و نگرش فردی به جا گذاشته می شود.

5-ویژگی های شخصیتی مخاطبان

فرستنده نباید از یاد ببرد که هر فردی دارای ویژگی های روانی خاص خود است.ویژگی های شخصیتی افراد می تواند تعیین کننده روش های اقناعی یا ترغیبی وی باشند.

پیام گذار باید توجه کند که فرد مخاطب ممکن است دو برابر شیوه های اقناعی آسیب پذیر باشد.از این رو احتمال دارد رشته های ارتباطی او و مخاطب از هم گسسته شود.

متقاعد سازی زمانی به پایان می رسد که پیام دهنده به عناصر کلیدی "چه کسی،چه چیزی را به چه کسانی با چه محتوایی و با چه تاثیراتی" پاسخ دهد.

الف)متغیرهای ورودی:

1-منبع پیام:

اعتبار منبع پیام از تخصص،درستکاری و شهرتی ست که مخاطبان، در منبع پیام می یابند.مخاطبان، هنگامی یک منبع را متخصص می دانند که دریابند وی نسبت به کل پیام آگاهی، اطلاع و تجربه و کافی دارد.قابل تاکید است که پیدایش حس درستکاری و اعتماد نسبت به منبع پیام، صداقتی است که مخاطبان در پیام رسان(منبع پیام) مشاهده می کنند.قدرت منبع(پیام رسان)هم یا از توانایی در تغییری است که پیام رسان دارد، یا از تصور قدرتی که مخاطبان از منبع دارند و یا در او توانایی دادن پاداش یا تنبیه را می بینند.

2-پیام:

متغیر پیام به شش دسته تقسیم می شود:استدلال پیام،سبک پیام،شعاع در برگیری پیام،سازمان متن پیام،جسم پیام،موضع گیری

انتخاب سبک پیام، همان انتخاب زبان مورد علقه مخاطب است که موجب جلب توجه مخاطبان، نشان از مهارت ارتباطی و خبق زیبایی در پیام می شود و اثر اقناعی آن را بالا می برد.

آموزش سخنرانی و فن بیان :کانون سخنوران

مدرس فن بیان:استاد حسینیان

مدرس سخنرانی:استاد حسینیان

مدرس سخنوری:استاد حسینیان

آموزش سخنوری و فن بیان:استاد حسینیان

آموزش سخنرانی و فن بیان :کانون سخنوران

آموزش سخنوری و فن بیان:استاد حسینیان

مدرس زبان بدن:استاد حسینیان

مدرس بازاریابی و فروش

مدرس اصول و فنون مذاکره






  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۱۸
خرداد

طریقه صحبت کردن با دیگران

"تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد..."

همه ی مردم جهان در تمام طول روز صحبت می کنند.اما آیا آن ها همگی می دانند چگونه صحبت می کنند و یا چه طور باید صحبت کنند؟

اطلاعاتی که به وسیله معانی کلمات منتقل می شوند پیام و آنچه درباره روابط مخابره می شوند،تلقی در قبال یکدیگر و موقعیت و حرفی که می زنیم، فرا پیام را تشکیل می دهد.این همان فرا پیام است که نسبت به آن واکنش شدید نشان می دهیم.

گرچه ما پیوسته در سخن خود نسبت به معانی اجتماعی واکنش نشان می دهیم اما حرف زدن درباره آن برایمان دشوار است زیرا در فرهنگ تعاریف کلمات آن را نمی یابیم.اندیشیدن،دیدن و یا سخن گفتن درباره نیروها و فرایندهایی که برای آن نامی نداریم، حتی اگر اثرشان را احساس کنیم دشوار است.

تمامی انسان ها صداهایی را دریافت کرده اند که خوشامدگو و گرم، نرم و لطیف و یا حتی دروغین و وانمودی هستند.صحبت کردن برخی از مردم آنچنانن نامطبوع ست که شنونده هیچ چیز از گفتار آنها نمیتواند دریافت کند.

مهارت های لازم برای برقراری ارتباط موثر را می توان از طریق آموزش و تمرین آموخت.چگونگی صحبت کردن یک شخص می تواند نماینده شخصیت و نوعع تفکر او باشد.با به کار بستن چند نکته به سادگی می توان با کلمات جادو کرد و همه ی توجه ها را به سمت خود جلب کرد.

1-وارد کردن شنونده به میدان

یک گوینده ی موفق در جمع به گونه ای صحبت می کند که انگار تک تک مخاطبان  را به جریان یک گفتگوی دوسویه وارد کرده است.برای در دست گرفتن نبض گفت و گو، تک تک مخاطبان می بایست تصور کنند واکنش ها برای گوینده مهم است و می تواند در مسیر گفت و گو نیز تاثیر بگذارد.

2-بیان داستان خود

برای قانع سازی فرد مقابل و منصرف سازی او از اشتباهی که میخواهد انجام دهد، فراموش کردن معجزه ی داستان های شخصی ست.

قبل از بیان جان کلام، تعریف یک خاطره و با کمک اتفاقی که برای گوینده رخ داده است، درک حرف برای مخاطب آسان تر می شود.

مخاطب می باسیت متوجه گردد که چند جمله ی بی معنای حفظ شده را نمی شنود بلکه پای صحبت هایی نشسته است که الگوی واقعی برای زندگی می باشند.الگویی که از زندگی او چندان فاصله ندارد و می تواند برای او راهگشا باشد.

3-نرفتن به جاده خاکی

بنا نیست با چند جمله تمام مشکلات جهان حل گردد. پس قبل از آغاز، موضوع دقیق صحبت می بایست مشخص گردد و در جریان گفت و گو به آن وفادار ماند.هرجا که احساس شود بحث از مسیر دلخواه خارج می گردد، با یک نفس عمیق و گفتن "به هر حال..." می بایست موضوع اصلی ادامه داده شود.


  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۰۹
ارديبهشت

معنای انگشتان گره شده

این حرکت در نگاه اول نشانه‌ی رضایت است، زیرا کسانی که این حرکت را انجام می‌دهند اغلب لبخند می‌زنند و راضی به نظر می‌رسند. اما یک بار فروشنده‌ای را دیدیم که می‌گفت ساعتی پیش معامله‌ای را از دست داده است و در حین حرف زدن، انگشتانش را در هم گره کرده بود، طوری که انگشتانش تقریباً سفید شده بودند و به نظر می‌رسید که انگار محکم در هم قفل شده‌اند. در این حالت طرف مقابل یاس و کینه‌ی او را حس می‌کرد. (تصویر 15)

 

تصویر(15)ـ انگشتان گره شده جلوی صورت

 

نبرنبرگ و کالرو این حرکت را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که معنای آن بی تفاوتی و یاس است و کسی که این پیام را ارسال می‌کند می‌خواهد رفتاری منفی را پنهان سازد. سه حالت اصلی انگشتان گره خورده از این قرار است:

جلوی صورت(تصویر 15) ، روی میز(تصویر 16)، روی پا در حالت نشسته یا ایستاده.(تصویر17)

 

تصویر(16)ـ انگشتان گره شده روی میز

 

تصویر(17)ـ انگشتان گره شده در حالت ایستاده

ظاهراً رابطه‌ای بین ارتفاعِ قرارگرفتن دست‌ها و عقیده‌ی مخالفی که پنهان می‌شود، وجود دارد. کنار آمدن با کسی که دستانش را همچون (تصویر17) در بالاترین سطح نگه داشته و یا کسی که دستانش را در میانه‌ی راه نگه داشته، بسیار سخت است. همچون دیگر حرکات منفی، در این مورد هم سخت می‌توان شخص را متقاعد کرد که انگشتانش را از هم باز کند تا بتوان کف دست و بدنش را دید. اگر به این کار موفق نشویم، این حالت رفتاری خصمانه را نشان می‌دهد. 

آموزش زبان بدن

آموزش زبان بدن فصل اول

آموزش زبان بدن فصل سوم

آموزش زبان بدن فصل چهارم

آموزش زبان بدن فصل پنجم

آموزش زبان بدن فصل ششم

آموزش زبان بدن فصل هفتم

آموزش زبان بدن فصل هشتم

آموزش زبان بدن فصل نهم

 
  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۰۵
ارديبهشت

مدیریت فروش چیست ؟

مدیریت فروش از مباحثی است که در سال‌های اخیر مطرح شده و بیشتر به برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل نیروی فروش تاکید می‌کند.کالاها و خدمات توسط شرکتها تولید شده و  روانه بازار می‌گردند و با انجام عملیات فروش توسط فروشندگان بدست خریداران رسانده می‌شوند. فروشندگان نقش پل ارتباطی بین تولیدکننده و مصرف‌کننده را بازی می‌کنند، لذا فعالیتهای فروشندگان می‌بایست توسط مدیران فروش به نحوی مقتضی، برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل شود.

امروزه در تمام دنیا از نیروی انسانی با عنوان سرمایه انسانی نام می­برند پس می­توان گفت که مدیران فروش در واقع هماهنگ کننده بین تولید کننده، سرمایه انسانی فروش و مصرف کننده می­باشد.

وظایف مدیر فروش چیست ؟

اساساً وظایف مدیر فروش نیز همانند هر مدیر دیگری شامل برنامه‌ریزی، سازماندهی، گزینش نیروی انسانی و انگیزش، هدایت و کنترل نیروهای تحت سرپرستی خود می‌باشد.

مدیر فروش باید اهداف فروش را مشخص کند و این اهداف را با اهداف بازاریابی و اهداف کل شرکت هماهنگ سازد. به‌عبارت دیگر، اهداف بازاریابی شرکت به اهداف فروش تبدیل می‌شوند. اهداف فروش نیز حجم فروش را با توجه به هر خط تولید تعیین می‌کند. اهداف فروش را می‌توان برحسب مبالغ فروش یا واحدهای فروش رفته تعیین کرد. این اهداف را می‌توان برحسب مناطق فروش، انواع مصرف‌کنندگان و دوره‌های زمانی نیز تقسیم‌بندی کرد. بعلاوه اهداف را می‌بایست همواره ارزیابی، نظارت و کنترل کرد و در صورت لزوم آنها را تعدیل نمود، تا از طریق فروش، سودکافی حاصل گردد.

مدیر فروش همچنین بخشی از اوقات خود را جهت رسیدگی به موارد زیر اختصاص می‌دهد.

۱) گزینش و استخدام افراد مورد نیاز برای تکمیل نیروی فروش

۲) فراهم نمودن امکانات جهت آموزش کافی برای نیروی فروش خود

۳) اطمینان از اینکه سیاست‌ها و برنامه‌های حقوق و دستمزد موجب انگیزش جهت فروش بیشتر در پرسنل فروش می‌شود.

۴) ارزیابی هر چند وقت یکبار از عملکرد نیروی فروش

5) ارتباط با مشتریان و واحد کنترل کیفی

6) جمع­آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات فروش مجموعه خود و سایر رقبا.

در زیر هر یک از وظایف مدیران فروش را به تفکیک در حوزه عملیات مدیریت فروش مورد بررسی قرار گرفته است:

الف) برنامه‌ریزی

مدیران فروش در عملیات خود ابتدا باید به برنامه‌ریزی فروش بپردازند. فرایند برنامه‌ریزی عبارتست از مجموعه‌ای از تصمیمات به هم پیوسته که در نهایت تصویر تمام نمایی از مراحل عملیات به دست می‌دهد. البته لازم به یادآوری است که برنامه‌ریزی فروش باید به دقت با برنامه‌ریزی کلی شرکت هماهنگ و در قالب چهارچوب آن باشد.

اهمیت برنامه‌ریزی به معنای تفکر پیشاپیش و پیش‌بینی راه‌حلهای احتمالی آینده است. یکی از اهرمهای عالی برنامه‌ریزی فروش که مورد استفاده مدیران فروش می‌تواند قرار گیرد، تدوین بودجه دقیق فروش و هزینه‌های توزیع و فروش، تعیین مناطق فروش و ایجاد سهمیه‌های فروش برای فروشندگان می‌باشد. برای تدوین بودجه فروش باید مدیران فروش دست به پیش‌بینی فروش بزنند. پیش‌بینی فروش یک تخمین از فروش‌های نقدی یا واحدهای فیزیکی بر پایه یک دوره زمانی معین در آینده تحت یک برنامه بازاریابی طراحی شده و مجموعه مفروضاتی از شرایط و عوامل محیطی می‌باشد. اساساً پیش‌بینی و درآمد حاصل از فروش پایه و اساس تمامی برنامه‌ریزی‌های عملیاتی یک شرکت را تشکیل می‌دهد.

ب) سازماندهی

دومین وظیفه مدیر فروش سازماندهی است که کاری بس دشوار و حساس و نسبت به مسائل موجود در فعالیتهای تجاری و بازرگانی می­باشد و  نیازمند دانش و تجربه بالا است. سازماندهی در صورتی به درستی انجام می‌شود، که فرایند طرح‌ریزی به دقت انجام شده و اهداف شرکت بطور اعم و اهداف بخش فروش بطور خاص مشخص شده باشد.

مدیر فروش باید به خوبی بخش خود را سازماندهی کند تا به نحو مطلوب و موثری وظایف متعدد و متنوع بخش فروش به انجام رسد. زمانی که ساختار سازمانی بخش فروش به خوبی طراحی شود، خطوط گزارش‌دهی و روابط کاری، مسئولیتها و اختیارات، تفویض اختیار، روش‌ها وکنترل‌ها مشخص خواهد شد. مجموع این عوامل موجب می‌گردد تا تیم فروش با یکدیگر به خوبی همکاری نموده و در جهت اهداف شرکت به نحو موثری حرکت نمایند.

ج) تأمین نیروی انسانی

فروش عملی است که به نیروی انسانی نیاز دارد و خدمات کامپیوتری نمی‌تواند آنرا از انسان بی‌نیاز کند. چنانچه قرار باشد عملیات فروش به نحو مطلوبی صورت گیرد، در درجه اول توانائی‌ها، دانش، معلومات و کوشش جمعی افراد استخدام شده در بخش فروش اهمیت می‌یابد.

موفقیت‌آمیز بودن عملیات فروش به انتخاب و گزینش صحیح فروشندگان و بالا نگه داشتن سطح انگیزه فروشندگان بستگی دارد و بنابراین مدیر فروش باید به امر انتخاب و به کارگیری، آموزش و سیستم پرداخت حقوق و مزایای فروشندگان توجه زیادی مبذول دارد. مدیر فروش برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز به برنامه‌ریزی نیاز دارد تا از طریق آن بتواند نیروی متخصص مورد نیاز خود را به نحو مطلوب انتخاب کند. یکی از مسائل مهم در برنامه‌ریزی نیروی انسانی، مسئله آموزش نیروی انسانی است. مدیران فروش با برگزاری دوره‌های آموزشی مختلف سعی می‌کنند که شناخت فروشندگان از ساختار شرکت، محصولات، اهداف و برنامه‌ها، مشتریان و شیوه‌های فروش افزایش یابد.

د) هدایت

وظیفه دیگر مدیر فروش، اداره و مدیریت بر نیروی فروش است. او باید نیروهای انتخاب شده برای پست‌های مختلف بخش فروش را به گونه‌ای هدایت کند که به نحو مطلوبی انتظارات شرکت را تحقق بخشند.

اصولاً مدیران فروش با تخصیص مناطق فروش و سهمیه فروش برای فروشندگان می‌توانند فرایند عملیات فروش آنها را هدایت کنند. مناطق فروش عبارتست از حوزه جغرافیایی تخصیص داده شده به فروشنده جهت انجام فعالیت‌های فروش. سهمیه فروش نیز عبارتست از تخصیص بخشی از فروش کل شرکت به یک فروشنده یا یک منطقه خاص.

ﻫ ) کنترل

برای اطمینان از اینکه فعالیت‌های نیروی فروش در چهارچوب برنامه‌ریزی انجام شده صورت می‌پذیرد، از عنصر کنترل در فرایند مدیریت فروش استفاده می‌شود. کنترل به معنای مقایسه نتایج بدست آمده با نتایج مورد انتظار و بررسی علل مغایرت آنها است. البته امروزه علاوه بر کنترل بیرونی به کنترل درونی که به هر یک از فروشندگان مربوط می­شود دقت می­شود و سعی می­شود که با ایجاد وابستگی بین فروشنده و سازمان و بالا بردن سطح اخلاق حرفه­ای خود فرد را درونی به عنوان یک ناظر کنترلی تبدیل نمایند و باور و تفکرات فروشندگان به سمت کنترل درونی (فردی) که خود فرد هر روز و یا هر ساعت عملکرد خود را بررسی نماید هدایت می­نمایند.

فرایند مدیریت فروش

vبطور کلی فرایند مدیریت فروش شامل ۵ مرحله زیر است:

1- تعریف و ایجاد پایگاه اطلاعاتی به منظور جمع‌آوری اطلاعات مربوط به فروش

در این گام با مطالعه داده‌های مربوط به فروش محصولات مختلف شرکت، پایگاه اطلاعاتی تعریف و ایجاد می‌شود. در این پایگاه کلیه اطلاعات لازم جمع‌آوری می‌شود.

2- تحلیل اطلاعات و بدست آوردن روندهای مختلف

در این مرحله با انجام تحلیل‌های مختلف بر روی داده‌های فروش روندهای مختلف بدست می‌آید. در این گام از تکنیک‌های مختلف آماری جهت تحلیل اطلاعات استفاده می‌شود.

3- پیش بینی فروش های آتی براساس روندهای قبلی

دراینجا براساس روندهای قبلی،میزان فروشهای آتی تخمین زده می‌شود. اهداف بازاریابی توان تیم فروش وضعیت اقتصادی، وضعیت تولید شرکت نیز در تعیین این میزان دخالت دارند.

4- تعیین سهمیه و مناطق فروش

در این گام بازار هدف شرکت به مناطق مختلف تقسیم شده و بر اساس این مناطق سهمیه فروش تعیین خواهد شد. البته باید زمان و شرایط حمل و نقل را جهت مناطق مختلف در نظر گرفت مخصوصاً در کالاهای خواص که شرایط ویژه­ای برای حمل و نقل آنها باید در نظر گرفت.

5- تعیین تعداد فروشندگان و عاملین فروش

در مرحله پایانی تعداد فروشندگان و عاملین فروش بر اساس سهمیه‌های فروش تعیین می‌شوند.

ویژگی‌های فروشنده موفق

از آنجا که نحوه رفتار، تجربه، پوشش و مشتری‌مداری فروشندگان در موفقیت سازمان ها نقش حیاتی دارد این پرسش همواره مطرح بوده است که فروشنده موفق و کارآمد را از دیگر فروشندگان چگونه می‌توان تشخیص داد؟ کارشناسان علم مدیریت بر این باورند که 10 ویژگی باعث موفقیت فروشنده می­گردد که این ویژگی‌ها عبارتند از:

1- استقامت

فروش خوب به پیگیری و سرسختی فروشنده نیاز دارد. زیرا در پروسه فروش مشکلات گوناگون پدید می‌آیند که نحوه برخورد با این موانع سطح موفقیت فروشنده خوب را تعیین می‌کند.

افزون بر این فروشنده موفق روش روبه‌رو شدن با موانع را از قبل تجربه نموده و همواره در جستجوی راه‌حلهای جدید است و برای رسیدن به اهداف خود مستمراً تلاش می‌کند و هرگز خسته و درمانده نمی‌شود و همواره در تمام مراحل زندگی به صبر و استقامت توصیه می­گردد که همواره می­گویند خداوند با صابرین است.

2- جدیت و پشتکار

فروشندگان موفق اهداف خود را می‌شناسند و برای دستیابی به آن نقشه می‌کشند و مشخص می‌کنند که چگونه باید به اهدافشان دست یابند، و هر روز بر آن مبنا پیش می‌روند. اگر ندانید که به کجا می­خواهید بروید با هر سرعت و توانی که حرکت کنید هرگز نخواهید رسید تعیین هدف و تشخیص هدف در روند فروش بسیار تأثیرگذار است.

3- کسب اطلاع از نیاز مشتری

بهترین فروشندگان از مشتری‌هایشان پرسش‌هایی می‌کنند تا کاملاً مشخص شود که مشتری‌ها به چه چیزی احتیاج دارند. این دسته از فروشندگان می‌دانند مؤثرترین روش معرفی محصول یا خدمات، کسب اطلاع از نیازهای مشتریهایشان است. از این رو، فروشندگان این فرصت را می‌یابند که درباره ویژگی‌ها و فواید محصولات و خدماتشان که بیشترین ارتباط را با احساس نیاز مشتری دارد به طور مؤثری بحث و گفت‌وگو کنند.

4- شنیدار مؤثر

اکثر فروشندگان سؤالی را از مشتری می‌پرسند و جواب می‌گیرند، اما برخی از آنان به جای اینکه منتظر پاسخ باشند به صحبتشان ادامه می‌دهند. لیکن فروشندگان ماهر می‌دانند اگر فرصت بدهند مشتریها خود اطلاعات لازم را ارائه می‌دهند، از این رو این دسته از فروشندگان آموخته‌اند که در برخی موارد سکوت کردن و گوش دادن به مشتری مفیدتر از صحبت کردن و انتقال اطلاعات بیشتر به وی می­باشد.

5- متعهد به سازمان

آنها به شرکت خود دلبستگی دارند و هنگامی که برای تولیدات و خدماتشان تبلیغ می‌کنند این دلبستگی کاملاً در کلام آنها مشهود است. از این رو، هر چه بیشتر در حرفه خود شور و اشتیاق داشته باشند، شانس موفقیت آنها بیشتر است. دلیل این امر واضح است وقتی به آنچه انجام می‌دهند عشق می‌ورزند در کار خود تلاش بیشتری می‌کنند. وقتی درباره خدمات یا محصولاتی که عرضه می‌کنند شور و شوق دارند اشتیاق و علاقه آنان در هر گفت‌وگویی نمایان می‌شود. شرکت‌ها از وظایف محول شده به فروشنده‌ای که به کارش اشتیاق ندارد هیچ سودی نمی‌برند.

6- پرشور و با انرژی

آنها همیشه دارای روحیه‌ای مثبت هستند، حتی در زمان سختی‌ها نگران و دلواپس نیستند. آنها به ندرت از نقاط ضعف کمپانی یا تجارت صحبت می‌کنند. هنگامی که با وضعیت ناخوشایندی روبه‌رو می‌شوند، به جای ناامیدی تفکر خود را روی نقاط و عناصر مثبت موضوع متمرکز می‌کنند.

7- مسئولیت‌پذیر

اگر در فروش سهمیه خود موفق نشوند، مسائل داخلی،کمپانی یا رقبا را مقصر نمی‌دانند.بلکه تنها عامل ناکامی را خود می‌دانند که نتایج کارشان را تعیین می‌کند و آنچه که لازم است انجام می‌دهند و مسئولیت تصمیم­گیری و اعمالی که انجام نداده­اند یا داده­اند را می­پذیرند و به ارزیابی و عملکرد خویش بپردازند.

8- سخت کوشی

بسیاری از فروشندگان اکثراً می‌خواهند موفق باشند اما برای کسب موفقیت چندان تلاش نمی‌نمایند و منتظر یک اتفاق یا شانس هستند در حالی که فروشندگان موفق منتظر نمی‌شوند تا شانس به طرف‌شان بیاید خودشان دنبال آن می‌روند. آنها اغلب زودتر از دیگر همکارانشان شروع به کار، کرده و دیرتر از بقیه محل کار را ترک می‌کنند. بیشتر به مشتری تلفن می‌کنند، و در این زمینه پیگیری می‌نمایند، با مردم بیشتر گفت‌وگو می‌کنند، و فروش بیشتری نسبت به همکارانشان دارند.

9- در دسترس مشتریان بودن

آنها می‌دانند ارتباط دائمی با مشتری به حفظ مشتری کمک می‌کند بنابراین، تماسهای متنوعی با آنها برقرار می‌کنند. آنها کارت تشکر، تبریک تولد و تبریک سال نو برای مشتریها می‌فرستند. تلفن می‌کنند و زمانبندی منظمی جهت در دسترس بودن به مشتریان خود اعلام می‌دارند. لیست قیمتها را برای مشتری‌هایشان ارسال می‌نمایند. پیوسته مراقبند راههای جدیدی را ابداع کنند تا نامشان در ذهن مشتری حفظ شود.

10- در خریدار اشتیاق به خرید ایجاد می‌کند.

تجارت جهانی امروزه بیشتر از گذشته در رقابت است، و بیشتر فروشندگان می‌پندارند قیمت تنها عامل انگیزه خرید است. حال اینکه فروشندگان موفق گرچه تصدیق می‌کنند قیمت در هر فروشی عامل تعیین کننده است اما عوامل دیگری نیز برای به فروش رساندن کالاها درنظر می‌گیرند. آنها می‌دانند که علاوه بر قیمت، اطلاع‌رسانی، تبلیغات و ایجاد روابط احساسی بین مشتری و کالا  می‌تواند برای خریدار  ایجاد جاذبه کند. آنها می‌توانند با هر مشتری که روبه‌رو می‌شوند باتوجه به روانشناسی مشتری در خریدار ایجاد جاذبه نمایند.

ازهمین قلم منتشر شده است:



  • کانون سخنوران آموزش سخنوری