آموزش سخنوری و سخنرانی

آموزش سخنوری سخنرانی زبان بدن

آموزش سخنوری و سخنرانی

آموزش سخنوری سخنرانی زبان بدن

در روزگار ما، که عصر ارتباطات نام دارد هر انسان مترقی، پیشرو و مدرن امروزی که به دنبال رسیدن به اهداف بلند خود می باشد در حقیقت هر چه دارد از ایجاد ارتباط مؤثر است و هر آنچه ندارد از عدم ارتباط مؤثر می باشد. در حوزه ی ارتباطات کلامی و حتی غیر کلامی نقائص و نقاط ضعف فراوانی وجود دارد که اگر نتوان این مشکلات را در برقراری ارتباط مرتفع نمود قطعاَ مسائل فراوانی در رسیدن به خواسته های ذهنی و قلبی ایجاد می گردد. در حوزه ی ارتباطات کلامی دسته ها و انواع گوناگونی امروزه وجود دارد که از آن جمله می توان به مذاکرات، مناظرات، مباحثات، گفتگوها و حتی سخنرانی اشاره کرد که هر کدام متناسب با خواستگاه عالی خود سعی در برقراری رابطه ی مؤثر انسانی نموده و در واقع همگی به دنبال «فهمیده شدن»» می باشند. هر انسانی باید بداند که امروز باید مسلح و مجهز به فنون ارتباطات کلامی و غیرکلامی باشد تا در عرصه های مختلف زندگی به آنچه باید نایل شود.
مجموعه ی آموزشی سخنوران بر پایه ی همین هدف به عنوان اولین و تنها مرکز آموزش تخصصی فنون سخنوری و ارتباطات مدت ها است که نسبت به این مهم سعی و جهدی ویژه نموده تا با آموزش افراد متخصص در زمینه های گوناگون ارتباطی به رشد و بالندگی میهن عزیز اسلامی کمک نماید. در همین راستا تا به امروز تلاش شده تا با استفاده از راه های متعدد آموزشی این نیاز را مرتفع نموده تا همگان بتوانند در این مهم به مهارت لازم دست یابند. به امید روزی که هیچ منازعه و مناقشه ای در نارسایی کلام نباشد.
موسسه سخنوران باهدف ارتقاء سطح کیفی دانش کلامی ایرانیان وتحول در منطق زبانی در سال 1388 تاسیس شد .
این مجموعه به عنوان مرکز تخصصی آموزش سخنوری حرفه ای و فنون ارتباطات کلامی ، و غیر کلامی از طرق مختلف آموزش اعم از حضوری، غیر حضوری و الکترونیکی افراد بی شماری را تا به امروز آموزش داده است .
باشد که با حمایت شما علاقه مندان و جویندگان دانش و حقیقت دوام سخنوران پایدار ماند.

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدرس سخنرانی» ثبت شده است

۰۸
شهریور

 آموزش سخنوری و فن بیان مبحث (اقناع)

سخنرانی هنگامی که به عنوان علم در یکی از هشت رساله ارسطو درآمد کم‌کم وارد الگوهای رفتاری مردم هم شد و روح سخنرانی در میان مردم شکل گرفت.

برای رسیدن به یک سخنرانی تاثیرگذار ابتدا نیاز به «اقناع»  مخاطب بود.

اقناع نیاز به قوه‌ی تخیل بالایی در شکل گیری متن دارد تا مخاطب را به سوی آنچه می‌خواهیم دعوت کنیم.

چنانچه اقناع به درستی اتفاق نیافتد باقی مراحل اعم از: ترغیب و تشویق و تهییج هم شکل نمی‌گیرد.

یکی از مهمترین مسائل برای رسیدن به اقناعابتدا، «درست دیدن» آن مساله است به این معنا که؛ هر چیز برای خودش تعریف داشته باشد. موضوع باید خوب شناخته شده باشد و در مورد خود ما هم صادق باشد و خود ما را نسبت به آن مقوله اقناع کند و قابل پذیرش باشد. تنها در این صورت است که مخاطب هم می‌تواند تحت تاثیر آن قرار بگیرد به علاوه، مخاطب باید بخشی از خود و زندگیش را در اثر ببیند و با آن همزادپنداری کند. مشاهده‌ی تجربیات مخاطب در خلال سخنرانی به قانع شدن او خیلی کمک می‌کند. 

آموزش سخنرانی و فن بیان -مبحث شیوه های اقناع

  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۲۹
مرداد

ویژگی مدرس فن بیان

راز مهارت  برقراری ارتباط به رساندن پیام مربوط می باشد. اهمیت برقراری ارتباط موثر در تسلط بیانی و چگونگی بیان میباشد.اهمیت نفوذ کلام از همان روزهای ابتدایی،که بشر به توانایی حرف زدن دست یافت،احساس می شد.بیشتر تکنیک هایی که امرزه در مورد هنر نفوذ کلام و قانع کردن دیگران در ارجحیت قرار دارد منوط به ارسطو ،فیلسوف یونانی قرن 3 پیش از میلاد برمیگردد.

تمامی افراد به 3 دلیل نیازمند آموزش فنون نفوذ کلام هستند:

الف)دفاع از عقاید و متقاعد سازی افرا

ب) رتبه بندی و پیشرفت در حوزه کار

ج) ایجاد تغییر در زندگی و روابط 

 در میان  افرادی که در گرو هنر سخنوری فعالیت میکنند. علی الخصوص در میان مبتدیان این امر عزیزانی هستند که ناخواسته در سخنوری خود دارای صدای گوش خراش،نازک و یا تصنعی هستند.این معضل در دستان فن بیان قرار دارد. فن بیان یعنی استفاده درست و بجا از تمامی ارکان ارتباط برای اینکه منظورمان را درست به مخاطب برسانیم. که هم شامل محتوای کلام و سخن است و هم به طرز ادای آن مرتبط می شود.                                                                             

بنابراین به عنوان مدرس این فن می بایست ویژگی هایی را به عزیزانی که نیازمند یاری می باشند آموزش دهید.        

1- صحبت شمرده،شمرده

 وضوح کلید موفقیتتان هست.هر عبارت مبهمی می تواند این وضوح را از بین ببرد.یکی از راهکارهای وضوح کلام،کاهش سرعت کلام است.شمرده صحبت کردن نه تنها فهم شنونده را از صحبت های شما تقویت می کند ،بلکه باعث می شود،مطمن و آرام به نظر برسید

2-کلام معتمدالنفس

کلام شما می بایست متعلق به شما باشد.با تمام اعتماد به نفسی که در دنیا وجود دارد،کلام خود را ادا کنید.

3-بیان منظور صحیح

لحن خود را می بایست همساز با موضوع کلام خود کنید.اشتیاق در کلام عنصری ست که توسط مخاطب حس می گردد.این موضوع به ظاهر نامحسوس در کلام شما طنین انداز می شود.

4- فروتنی

"باید در زندگی فروتن باشید،اگر فروتن نباشید،زندگی شما را فروتن میکند"مایک تایسون

جهت تقویت این امر خود را در محیطی احاطه نمایید که افراد آن از شما بلند مرتبه تر باشند،زیرا تکبر قاتل مغز می باشد و اگر مغز بمیرد،ذهنی جهت ساخت کلام وجود ندارد.

5-رفتار ملایمت آمیز با صوت

ابزار کار یک سخنور بدن و بیان اوست و بیان متصل به صدای شماست.تنفس صحیح ،یاور صوت شما می باشد.اگر به جای تنفس عمیق شکمی ،از راه سینه و سطحی تنفس داشته باشید،صدای شما ضعیف و وحشت زده به نظر می رسد،نفس های آرام،عمق صدای شما را بهبود می بخشد و به شما کمک خواهد کرد مطمئن تر به نظر برسید.همچنین با سیراب نگه داشتن بدن خود می توانید به کیفیت صدای خود کمک فراوانی بکنید،تارهای صوتی می بایست،انعطاف پذیر خوبی باشند،زیرا  با سرعت فراوان خواهد لرزید.

6-موضع بدنی صحیح

ایستایی قائم به شما اجازه ی تنفس خوب را خواهد داد و قطعا صدای شما با نفوذ بیشتری ادا می شود.اگر شانه ها به هم نزدیک و به سمت سرتان قوز داشته باشید،بخش بزرگی از قدرت بالقوه ی صدای خود را از دست خواهید داد.

7-زیر و بم

عمیقا صوت هایی با شیب زیاد و یا بسیار زیر،به دلیل اضطراب یا عدم اطمینان گوینده به وجود می آیند.استفاده از شیب صحیح صدا به شما کمک می کند ارتباط بهتری برقرار کنید.

8- آماده سازی

داشتن آمادگی یک ضرورت است. برای تقویت قدرت بیان تان هر روز صبح را با گرم کردن صدای تان شروع کنید. عضلات صورت تان را بکشید. برنامه های تان را به ترتیب اجرا کنید. یکی از تمرین‌هایی که برای گرم کردن تارهای صوتی می توانید انجام دهید ارتعاش لب‌ها با عبور هوا از بین آنهاست. ماهیچه‌های گردن تان را شُل کنید. تمرین های تنفسی تان را انجام دهید. حتی اگر زمانی برای گرم کردن صدای تان صرف نمی کنید، هر روز صبح ۵ دقیقه را به آماده کردن صدای‌تان اختصاص دهید

  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۰۱
مرداد
مغز انسان دارای میلیاردها سلول عصبی است. این سلول‌ها برای برقراری ارتباط با یکدیگر و دیگر سلولها در سراسر بدن، پیام‌های عصبی رد و بدل می‌کنند. پیام‌های عصبی ماهیت الکتریکی ـ شیمیایی دارند. ما در اینجا بیشتر با ماهیت الکتریکی پیام عصبی کار داریم و به آن سیگنال الکتریکی می‌گوییم. در هر لحظه میلیاردها سیگنال الکتریکی در سلول‌های عصبی ما در رفت‌وآمد هستند. مجموع این سیگنال‌های عصبی سبب ایجاد میدان الکتریکی در مغز و اطراف آن می‌گردد. اکنون که می‌دانیم سلول‌های عصبی و قسمت‌های مختلف مغز از طریق سیگنال الکتریکی با هم ارتباط برقرار می‌کنند، می‌توانیم بگوییم زبان مغز، سیگنال الکتریکی یا همان فعالیت الکتریکی مغز است. 
برای اینکه بفهمیم مغز چگونه کار می‌کند و چه می‌گوید باید زبان او را ترجمه کنیم. روش‌های مختلفی برای ترجمه زبان مغز (فعالیت الکتریکی مغز) وجود دارند که به آنها در مجموع روش‌های پردازش سیگنال گفته می‌شود. یکی از روشها این است که این فعالیت الکتریکی را به فرکانس‌های مختلف تجزیه کرده و سپس آنها را بر اساس فرکانس و کارکردشان دسته‌بندی کنیم. در این حالت به این سیگنال‌های دسته‌بندی شده بر اساس فرکانس، امواج مغزی گفته می‌شود.
امواج مغزی
بنابراین امواج مغزی همان سیگنال‌های الکتریکی مغز هستند که بر اساس فرکانس دسته‌بندی گشته‌اند. به این دسته‌ها باند نیز گفته می‌شود. باندهای اصلی عبارتند از : دلتا، تتا، آلفا، SMR ، بتا  و گاما. هر یک از این باندها با کارکرد خاصی در مغز مرتبط هستند: 
موج کارکرد    
تتا یادگیری عالی (کودکان تمایل دارند تتا خود را در حال یادگیری فعال کنند). احساس سکوت و آرامش، پذیرندگی زیاد، برنامه‌ریزی مجدد ذهن، خیال‌پردازی، تفکر خلاقانه و بدون خودسانسوری و فراخوانی خاطرات ناراحت کننده و رنج‌آور ذخیره شده در حافظه    آلفا آرامش، بستن چشم‌ها، هنگام تفریح و لذت بردن از محیط اطراف، عملکرد بهینه، اضطراب کمتر، سیستم ایمنی قوی‌تر، تفکر مثبت، یکپارچگی ذهن و بدن، شهود، درون اندیشی، تعادل هیجانی، سرخوشی، آگاهی درونی و افزایش ترشح سروتونین.    
SMR استحکام بخشیدن به ذهن و بدن، پردازش و تمرکز در آرامش، ایجاد هماهنگی بین محیط و فرد، کمک به خواب رفتن و تنظیم حرکات بدن.    
گاما سازمان دهنده مغز و هماهنگی و یکی کننده اطلاعات از قسمتهای مختلف بدن، حافظه خوب، سرعت انتقال زیاد اطلاعات، پردازش سطوح بالای اطلاعات و یادگیری مسائل پیچیده.
همه این امواج در تمام لحظات در مغز تولید می‌شوند، اما بر اساس شرایط مختلفی که داریم برخی امواج بیشتر و برخی کمتر تولید می‌شوند، به اصطلاح می‌گوییم شدت آنها زیاد یا کم است. مغز سالم در حالات مختلف شکل خاصی از امواج را تولید می‌کند، توضیحی که در بالا در باره کارکرد امواج دادیم بر همین اساس به دست آمده است. دستگاهی که امواج مغزی را اندازه گرفته و ما را از کارکرد مغز مطلع می‌کند QEEG نام دارد.
هشت  واقعیت اعجاب‌انگیز در مورد گفتار انسانها
1. مهارت حرف زدن یک شگفتی است. برای تولید یک عبارت، تقریباً 100 عضله در سینه، گردن، فک، زبان و لب‌ها باید با هم همکاری کنند. هر عضله دسته‌ای متشکل از صدها یا هزاران فیبر است. برای هماهنگی این عضلات، نورون‌هایی بسیار بیشتر از حد لازم برای پای یک ورزشکار لازم است تا این عضلات را منقبض کنند. فقط هر یک نورون حرکتی می‌تواند حرکت را در 2000 فیبر عضلانی موجود در عضله ساق تحریک کند. اما نورون‌هایی که تارهای صوتی یا حنجره را کنترل می‌کنند، می‌توانند فقط به یک تا دو ـ سه سلول عضلانی بچسبند.
2. هر کلمه یا عبارت کوتاهی که بر زبان می‌آید با الگوی حرکت عضلانی خاص خود همراه است. کلیه اطلاعات لازم برای بر زبان آوردن یک عبارت مثل «حال شما چطور است؟» در مغز در قسمت گفتار ذخیره می‌شود. اما این برنامه ثابت نیست. اگر دچار زخمی در دهان باشید که مانع تلفظ عادی کلمات شود، این حرکات تغییر می‌کنند و به شما این امکان را می‌دهند کلمات را تا حد امکان نزدیک به حالت عادی بر زبان آورید.
3. یک کلمه ساده «سلام» می‌تواند اطلاعات زیادی را منتقل کند. تن صدا نشان می‌دهد که گوینده شاد است، خسته است، ناراحت است، عجله دارد، عصبانی است، ترسیده‌است، خشن است و شدت این حالات، کنایه، توجه و مهربانی، حمایت یا شوخ طبعی آن را نیز مشخص می‌کند. حس یک عبارت ساده می‌تواند برحسب مدت حرکت هر عضله، با سرعت حرکات و کسری از ثانیه تغییر کند.
4. انسان‌ها می‌توانند حدود 14 حرکت در هر ثانیه تولید کنند در حالیکه بخش‌های جدا از دستگاه گفتار مثل زبان، لب‌ها، فک و سایر قسمت‌ها قادر نیستند بیشتر از 2 حرکت در ثانیه ایجاد کنند. 
5. انسان‌های اولیه دستگاه گفتاری ابتدائی و اولیه از صداهای بصری، لامسه و شنوایی داشتند که شبیه به گفتار حیوانات بوده است. فقط زمانیکه نیاز به نشان دادن اشیاء از طریق سمبل‌ها و صحبت کردن با فردی دیگر در مورد تولیدات ذهنی خود بودند حرف زدن اتفاق می‌افتاده است. این مغز خاص انسان بوده که توانایی این‌کار را به او می‌داده است.
اولین زبان سمبلیک 5/2 میلیون سال پیش پدیدار شد که انسان شروع به ساختن اولین ابزارهای سنگی کرد. این توانایی مطمئناً نقش مهمی در رشد و پیشرفت ارتباط سمبلیک داشته است. صحبت کردن صحیح و کامل 150،000 سال پیش اتفاق افتاد که انسان صدایی مشابه با آنچه انسان مدرن به زبان می‌آورد از خود تولید کرد.
دهان، بینی و حنجره به یک دستگاه تبدیل شدند که در آن هوا به خاطر وضعیت بهتر زبان و لب‌ها، به حروف صدادار و بی صدا تبدیل می‌شد. علاوه بر این، یادگیری دستور زبان و صرف و نحو در نتیجه یک فرایند تکاملی پدید آمد در حالیکه توانایی نوشتن برآمد تفسیر آوایی آیکون‌های اولیه بوده است.
6. گفتار زاده شده یا یاد گرفته شده است؟ موارد مشهور از گم شدن کودکان در جنگل قبل از سن سه‌سالگی (که زبان عمدتاً یاد گرفته می‌شود) و پیدا کردن آنها در سالها بعد نشان داده است که طی آن دوران توانایی محدودی در یادگیری زبان انسانی داشته‌اند و یادگیری زبان نیاز به ایجاد رابطه با دیگران دارد. به نظر می‌رسد که مغز دوره‌ای دارد که در آن گفتار را یاد می‌گیرد و اگر این دوره نادیده گرفته شود، فرد بعدها قادر به کسب مهارت گفتار نخواهد بود. مهارت گفتار فقط با حضور در یک اجتماع و در سن رشد مغزی ایجاد می‌شود.
7. گفتار پیچیده انسان به دو هسته مغزی مرتبط است که زبان را کنترل می‌کنند (کنترل حرف زدن، ذخیره اطلاعات و ادغام قوانین دستور زبان) و در نیمکره چپ مغز قرار دارد. آنچه می‌خواهیم بر زبان بیاوریم در ناحیه‌ای در نیمکره چپ که «منطقه ورنیک» (Wernicke zone) نام دارد تولید می‌شود. این قسمت با «منطقه بروکا» (Broca zone)که مسئول قوانین دستور زبان است در ارتباط می‌باشد. ضربه‌ها از این نواحی به عضلات دخیل در گفتار می‌روند. این مناطق با سیستم بصری (به همین دلیل می‌توانیم بخوانیم) و سیستم شنیداری (به همین دلیل می‌توانیم حرف‌های دیگران را بشنویم، درک کنیم و به آن پاسخ دهیم) نیز در ارتباط است و همچنین یک بانک حافظه برای یادآوری عبارات مهم و باارزش دارد. همین نیمکره چپ حرکات دست راست را کنترل می‌کند و 99 درصد از انسان‌ها راست‌دست هستند. نیمکره چپ همچنین مرکز تفکر تحلیلی است که با توانایی‌های منطقی در ارتباط است. 
8. با ظهور زبان حدود 50،000 سال پیش، تحول و پیشرفتی ناگهانی در تکامل گفتار پدید آمد.
  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۲۷
تیر

ارتباطات غیر کلامی:

 

ارتباطات غیر شفاهی فرایند معنا را به صورت پیامهای بدون واژه از طریق ژست-زبان بدن یا استقرار-چهره و تماس چشمی-ارتباط جسم مانند :مدل مو-معماری-نماد ها و سمبل ها وهمچنین از طریق مجموع موارد فوق توصیف میکنند.

 ارتباطات غیرکلامی مشمول تمامی حالتهای ارتباطی می شود که به یک زبان رسمی وابسته نیست. ارتباطاتی که به موجب آن ایده ها و مفاهیم بدون اینکه از مفاهیم و اصطلاحات کلامی استفاده شود ، تشریح و تفسیر می شوند. 

به نظرشما آیا ارتباطات غیرکلامی دارای چنان زمینه ای است که بتواند چنین تعریف مهمی رادربرگیرد؟ پاسخ مثبت است . نسلهای گذشتة ،انسانهایی که قبل از تاریخ می زیسته اند ، ازطریق ارتباط غیرکلامی باهمدیگر رابطه داشته اند.آنها همانند جانوران ، صداهایی از گلوی خود خارج می کردند. 

در واقع علایم، حرکات بدنی ، اشارات ، ترسیم نقشها تا زمانیکه زبانی برای بیان مفاهیم آنها ایجاد شود، نیازهای ارتباطی آنان را برآورده می ساخت. 

با نگاهی به اطراف خود ، در می یابیم که امروز هم روشهای متعدد برای ارتباط غیر کلامی ما را احاطه کرده اند . صرف نظر از مفاهیم ارتباطات غیر کلامی ، بیشتر اینگونه ارتباطات با حسهای ارتباط گر مرتبط اند . آخر از همه نیز این " حسّها " هستند که می توانند اطلاعات را انتقال دهند. 

بشر همیشه فکر می کرد که فقط 5 نوع حس دارد . بعدها دریافت که حس ششمی نیز وجود دارد . اغلب ارتباطات ما انسانها، با این حسها سر و کار دارد. 

ارتباط غیر کلامی مرتبط با حسهای بشری ، با حرکت ، رنگ و شکل توام است. 

بشر به غیر از ابزار تصویری که با حس بینایی وی ارتباط داشت ، ابزارهای دیگری همچون ارتباطات چهره ای و حرکتی را نیز داشته است . نمادهای چهره ا ی همانند اخم کردن ، خندیدن ، عصبانی شدن، گریه کردن و ... حالت های مختلفی هستند که بصورت مؤثر در موقعیتهای مختلف و در ارتباطات رو در رو انتقال دهندة حالات و پیام آنها بوده است . حالت های حرکتی نیز در ارتباطات کاربرد دارند که می توانند مبهم یا روشن باشند. 

اگر شخصی به یک تنگ آب و سپس به دهان خود اشاره کند ، این شاید نمونه ای ازیک ارتباط حرکتی روشن و بدون ابهام باشد . یعنی آشکار است که وی تشنه است و در خواست آب می کند از طرف دیگر دراغلب موارد موقعیت های غیرقابل تفسیری نیز وجود دارند که در شرایط متفاوت معانی مختلفی را انتقال می دهندو برداشت دقیق و صحیح آن ها به عوامل مختلفی از قبیل عوامل فرهنگی ، جغرافیایی ، اجتماعی و غیره مربوط می شود. 

در هندوستان ، استرالیا و برخی از کشور های غربی ، چنانچه کسی سرش را بالا و سپس پایین بیاورد، به معنی تأیید است اما همین حرکت در کویت دقیقاً معنی برعکس دارد و مفهوم (نه) را القاء می کند. در شبه قاره هند چنانچه یک زن با انگشت نشانه دماغ خود را لمس نماید ، این حرکت نشاندهندة تعجب و شگفتی وی است. درخاورمیانه همین حرکت به معنی خدمتگزاری بوده و فرد نیت و آمادگی خود را برای انجام کار حتی تحت سرپرستی یک شخص دیگر اعلام می کند والبته این نوع حرکت ها بیشتر از سوی مردان انجام می شود. در ایران نیز اگر شخص بخواهد بگوید که من با کمال میل در خدمت شما هستم وازدستورات شما اطاعت می کنیم،دست راست خودرا روی چشم راست خود می گذارد. 

شاید کاربرد حرکات بدنی حاصل چهارچوب بندیهای ماهرانه ای باشد که همانند زبان انسانهای کرولال کاربردداشته باشد. ما درزندگی روزمره، بطور مداوم ترکیبی ازکلمات وحرکات را جهت بیان منظورمان بکارمی گیریم. صدا زدن کسی همراه با لبخند و گفتگو باوی ، باصدا کردن وی بدون لبخند متفاوت است . 

ارتباطات غیرکلامی ناخود آگاه ، آنچه که ما آن را زبان بدنی و یا درست بگوییم زبان حرکتی (حالت اندامی)می نامیم ، یک اصطلاح علمی است. 

حالات بدن ما گاهی بیانگر حالات روحی روانی ما بوده بطوریکه شاید ما قادر نباشیم آن را با کلمات بیان نماییم.کاربرد زبان حرکتی می تواند بازتابی یا غیربازتابی بوده و حالت بدنی ، یا وضعیت وشرایط روحی ماهمراه پیام به شخصی که منتظردریافت پیام است،منتقل شود. 

زمانیکه تمرکز می کنیم ، مردمک چشممان تنگ می شود و وقتی خسته ایم ، خمیده تر به نظر می رسیم و زمانی که به هیجان می آییم فیزیک چهره مان فرق می کند. 

آقای جولیوس فست (Julius Fast) درکتاب معروف خود به نام (زبان حرکت بدنی) که درسال 1984 منتشر شد ، بیان کرده است که زبان بدنی حاصل نفوذ فرهنگی و محیطی است. شخصی که درآمریکای شمالی زندگی می کند و به زبان حرکات بدنی آشنایی دارد ممکن است به سادگی در درک حس و قصد شخص دیگری که در اسپانیا زندگی می کند ، دچار اشتباه گردد. 

بطور مثال یک دختر اسپانیایی با آگاهی به شرایط حاکم بر جامعه خود ، زیبایی های دخترانه خود را به رخ دیگران می کشد بدون اینکه مفهوم برداشت شده از حرکات وی ، حاکی از تمایل وی برای مردان باشد اما طبق نظریه آقای Fast همان رفتار از طرف یک دختر امریکایی با نیت جلب توجه مردان تفسیر میشود . مطالعات نشان داده است که امکانات برخی از مؤلفه های زبان حرکت بدنی جهانی بوده و به فرهنگ و نوع جنسیت افراد و همچنین محیط آنان بستگی دارد . به هر حال طبقه بندی زبان بدنی به دو بخش وابسته به فرهنگ و عدم وابسته به آن ، در مرحلة شکوفایی است . 

از بین حسهای پنج گانة خودمان ، حس شنوایی اساساً به ارتباطات کلامی متکی است اما می تواند در ارتباطات غیر کلامی نیز کاربرد داشته باشد . به تجربه ثابت شده است که حس متانت و آرامش ، عصبانیت ، بشاشیت و خوشرویی ، افسردگی و امثال آن می تواند از طریق آواهای هماهنگ و موزون به دیگری منتقل شود. از آوا شناسی در درمان و بهبود افسردگی نیزاستفاده می شود (کاسیلیت 1999) 

ارتباطات می تواند با حس بویایی نیز مرتبط باشد مطالعات دانشمندان ثابت کرده است که برخی از جانوران و حشرات از طریق حس بویایی امیال جنسی خود را به جفت خود منتقل می کنند. 

حس لامسه از مدلهای قوی و مؤثر در ارتباطات است . یک بوسه یا یک دست دادن ساده و یا در آغوش کشدن کسی، حتی یک لبخندکوچک توأم بانوازش یا بادست گذاشتن برروی دوش کسی، می توان ارتباط بسیار قوی و مؤثری برقرار نمود که حتی با صدها کلمه و حرف میسر نمی شود. 

برخی ها هم ادعا می کنند که با گرفتن دست کسی حتی می توانند فکر آنها را هم بخوانند . از میان این همه شواهد موجود در طبیعت ، باور نمی کنم که برقراری ارتباط از طریق حس چشایی میسر نباشد. 

تله پاتی (دوهم اندیشی) یکی از راههای ارتباط که در مورد آن بسیار صحبت شده است،یکی از امکانات برقراری اتباط بدون کلام است . تله پاتی با نفی حواس پنجگانه مرتبط است. تعمق در مورد وجود تله پاتی به آواخر قرن بیستم برمی گردد.جنجالی که توسط آقای جوزف بی رینز(Joseph B.Rhines) و سایر روان شناسان دانشگاه گرونینگن Groningen هلند در سال 1937 راه افتاد . 

آینده ممکن است روشهای دیگری رابرای برقراری ارتباطات به ارمغان بیاورد. یکی از روشهایی که اخیراً بشر به آن دست یافته است ، امواج مغزی است .تجربه ثابت کرده است که تمام فرایندهای مغزی که هم در حیوانات و هم در مغز انسانها جریان دارد ، حاصل یک الگوی پیچیده ای از جریان الکتریکی لحظه ای است (Bazier 1961) هر فرایند مغزی با نمونة نوسان الکتریکی فردی تلفیق می شود . تجربه گرایان توانسته اند این نوسانات الکتریکی مغزی را ثبت کنند. همچنین آنان دریافته اند که با برگشت دادن جریان الکتریکی در مسیر طی شده ، امکان اعمال تغییر و اصلاح در ذهن دریافت کننده پیام با یک مجموعه از نمونه های خاص وجود دارد(Delgado 1967). 

تأثیر روش دکتر دلگادو با ایجاد جریان الکتریکی معکوس بر روی مغز یک گاو و در یک سالن و روی رینگ بوکس ، بطور دیدنی برای تماشاچیان تشریح شده است. 

این فرایند زمانی که بر روی یک انسان پیاده می شود، می تواند تله پاتی نام بگیرد. که تحت عنوان انتقال ویژه اطلاعات بین موجودات در طبقه بندی ارتباطات غیرکلامی جای می گیرد. 

در حال حاضر شاید برخی از مفاهیم ارتباطات بطور غیرمستقیم نقشهای عمده ای در زندگی روزمره،داشته باشند بهرصورت اینگونه اثر گذاریها نمی تواند مانع توقف ذهنیت سازیهای نویسندگان در زمینه های مختلف ارتباطی گردد. رینگ بوکس ، بطور دیدنی برای تماشاچیان تشریح شده است. 

این فرایند زمانی که بر روی یک انسان پیاده می شود، می تواند تله پاتی نام بگیرد. که تحت عنوان انتقال ویژه اطلاعات بین موجودات در طبقه بندی ارتباطات غیرکلامی جای می گیرد. 

در حال حاضر شاید برخی از مفاهیم ارتباطات بطور غیرمستقیم نقشهای عمده ای در زندگی روزمره،داشته باشند بهرصورت اینگونه اثر گذاریها نمی تواند مانع توقف ذهنیت سازیهای نویسندگان در زمینه های مختلف ارتباطی گردد.

  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۲۱
تیر

سخنور کیست؟

در بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست                                                                                یا سخن دانسته گوی مرد عاقل یا خموش (حافظ)

سخنوری فن یا هنری ست که به وسیله آن می توان شنونده را اقناع و بر منظور خویش آشنا و ترغیب کرد و سخنوری هنری ست که همه کس به آن نیازمند است و خود به خودی شغل و پیشه نیست، بلکه وسیله ای جهت پیشرفت مقصود است.

سخنور اگر به درستی به شرایط سخنور عمل کند برای عموم بهترین مدرس تهذیب کننده نفوس است و چه بسا، مواقعی می بایست گفتار خود را کتبا تهیه نماید،از همین رو علم ادب و مشق نویسندگی الزامی ست و تسلط بر موضوع و اطمینان از خود، لازمه ی هنر سخنوری می باشد.یک سخنور گذشته از احاطه بر موضوع و زبردستی در سخنوری باید مردم را بشناسد و علم نفس داشته باشد،نکته سنج و زمان شناس باشد و دامنه مطالعاتی خود را اعم از منطق و فلسفه و سیاست و اخلاق و تاریخ گسترش دهد.

قواعد و اصول سخنوری برای یک سخنور می بایست ملکه ی ذهن باشد نه آنکه تنها قصد به یاد آوری آن را در حین سخنوری داشته باشد و در آن لحظه سخنان خود را با آموزه ها تطبیق دهد.

سخنوری،قوس و قزح دادن به کلام نیست،بلکه سخن نیکو گفتن هرچند ساده و بی پیرایه باشد،سخنوری ست و عدم تقلید در جان اثر حاکم است زیرا جذابیت یک سخنور،طبیعت شخص سخنور می باشد.

بهترین سخنور آن است که در بیان قصد سخنوری نکند و نیت آن جلوه گری در کلام نباشد، بلکه تمامی حواس معطوف انجام وظیفقه ی انتقال پیام سخنوری باشد.

سخنور در حضور جماعت هیات خود را به درستی و قاعده می سازد و اگر حواس وی پریش باشد، می بایست اندکی تامل کند تا حواس به جا بیاید، شتاب نکند، نفس بکشد و آرام پیش رود و بدون آنکه تذلل کند، نسبت به شنوندگان مودب و متواضع باشد و کلامی ادا نکند،دلیل بر آنکه آنان نادان هستند و تا می توان نباید از خود سخن گفت و ادعای راستگویی و بی غرضی کند، فریاد نکشد و به سرعت سخن نگوید و شمرده سخن گوید، لحن، صوت، اشارات، حرکات و نگاه خود را مراقبت کند.

حتی المقدور از نوشته ی خود سخنوری نکند.در سخنوری علمی تشریفاتی و گاهی در سخنوری قضایی خواندن از روی نوشته جایز است و در سخنوری سیاسی کمتر و در سخنوری منبری هیچ گاه جایز نیست.

سخنوری آن است که سخن تعلیم دهنده،دلپسند و مهیج باشد، هم مغز را راضی کند، هم گوش را خوش آید و هم دل را تصاحب کند.

سخنور می بایست معانی لطیف پسندیده را به ترتیب صحیح در لفظ و عبارت فصیح، ساده،روان و خوش آهنگ در بیاورد و از عبارات طولانی و عالمانه و فضل فروشی بپرهیزد.

بلندی سخن از بزرگی روح بر می آید.استحکام سخن از متانت خلق،دلپذیری سخن از طبیعی بودن و مهیج و موثر بودن سخن از دل است.رنگ و روغن سخن از قوت تخیل گوینده و درستی سخن از مطالعه بسیار امکان پذیر است و سخنوری که افکار و معانی بدیع ندارد،به آرایش لفظ و عبارت می پردازد.سخن می بایست از جهت معنی و لفظ و لحن و اشارات با مقتضای زمان و مکان و احوال اشخاص موافق باشد و همچنین با موضوع تناسب داشته باشد.

بازی با الفاظ کلام در سخنوری چنان است که طبیب به بالین بیمار به جای معالجه ادبیات ببافد و وکیل در محضر قاضی به جای دفاع از جان ومال موکل شاعری نماید. سخنور تا حدالامکان می بایست قوه تفهیم خود را افزایش دهد و مطلب را روشن ادا کند.

دلنشین شدن سخن آن است که گفتار با آنچه شنوندگان به آن دلبستگی دارند متناسب باشد.اموری که مردم به آن دلبستگی دارند ثروت است و شهرت،نام نیک و شرافت،تمتعات و لذایذ،امور ذوقی و عواطف و مانند آن ها.

سخن که موافق ذوق و سلیقه عقیده شنونده باشد برای او دلنشین است.

سخن هرچه متنوع تر باشد دلنشین تر است.

سخنور می بایست نیک نفس،خیرخواه و خوش نیت باشد.عواطف نیکو داشته باشد.


مدرس سخنوری:استاد حسینیان

آموزش سخنوری و فن بیان:استاد حسینیان

آموزش سخنرانی و فن بیان :کانون سخنوران

آموزش فن بیان:استاد حسینیان

مدرس زبان بدن:استاد حسینیان

مدرس بازاریابی و فروش

مدرس اصول و فنون مذاکره

مدرس غلبه بر اضطراب و کمرویی

  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۰۷
تیر

متقاعد سازی مخاطب

اقناع . . .

پیام اقناعی. . .

در این باب دو دیدگاه متفاوت ارایه گردیده است:

1-هدف از پیام اقناعی تغییر در رفتار مخاطبان میباشند،هدف از ارتباطات اقناعی تغییر رفتار است نه تغییر نگرش زیرا تغییر نگرش در فرد سخت است اما تغییر رفتار آسان.رفتارگرایان اعتقاد دارند پس از تغییر رفتار در فرد، به دلیل فشار شرایط (فعالیت اقناعی- انگیزش های محیطی)فرد در امتداد تغییر رفتار خود برای جلوگیری از ناراحتی روانی که به دلیل تضاد ذهن و عمل دچار آن شده است، ناچار است  خود، شخصا به کمرنگ کردن باورهای خود و حتی تغییر آن ها اقدام کند که در این صورت منجر به تغییر نگرش می شود.

2-هدف از پیام اقناعی تغییر نگرش مخاطبان است و پیام گذار اقناعی این قدرت را ندارد که در رفتار و زندگی مخاطب تغییر ایجاد کند و یا بر هنجارهای گروهی و وابستگی های او تاثیر بگذارد.پیام گذار تنها می تواند به مخاطب اطلاعات بدهد تا شاید بتواند عقیده و نگرش او را نسبت به چیزی تغییر دهد و یا عقیده و نگرش جدیدی در او ایجاد کند تا در فرصت مناسب از مخاطب بخواهد طبق اعئاف و آمال پیام گذار عمل و رفتار کند.

"لطفا اینجا چارک نکنید"← "تصویر یک جرثقیل به هنگام خودرو"

این یک پیام اقناعی ست که با تکیه بر جبر و فشار و آمیزه ای از شرطی سازی منجر به تغییر رفتار در مخاطب می شود و او را مجبور می  کند تا طبق هدف و منظور پیام گذار رفتار نماید،چنین کوششی چنانچه با تکیه بر استدلال منطقی و ایجاد شناخت در مخاطبان باشد"متقاعد سازی" (اقناع) نام می گیرد و اگر با برانگیختن عواطف و هیجانات توام باشد "ترغیب" است.

برای رسیدن به تعریف دقیق تری از "اقناع"ضرورت دارد تا بدانیم نگرش چیست؟

نگرش ها ارزیابی های پایدار از جنبه های مختلف دنیای اطراف ما هستند و آمادگی پاسخ دهی نسبت به محرک های محیطی را فراهم می آورند.نگرش یک میانجی ارزشی است که افراد را مستعد رفتارهای گزینشی در قبال برخی از محرک ها می کند و سه وظیفه اصلی اقناع، تقویت نگرش،تغییر نگرش و پرورش نگرش می باشد.

سازمان نگرش در سه جز "شناختی"،"تاثیر گذاریو کرداری" بررسی می شود.به بیانی دیگر این سه جز با حالت وجودی  که انسان یم تواند با توجه به موقعیت خود اتخاذ کند یعنی "دانستن" ، "احساس" و "عمل کردن" انطباق دارد.

شناختی : شناخت موضوع نگرش و اعتقادات و اطلاعات و مشخصات

تاثیر گذار: احساسات و هیجانات فرد

کرداری: عمل  و یا رفتار که به راحتی می توتن با طرح پرسش هایی از شیوه عمل فردی در خصوص نحوه برخورد وی با موضوع یا  شرایط خاص آن را اندازه گیری کرد.

زمانی که پیام گذار اقناعی تشخیص دهد که تجربیات گذشته یک فرد ممکن است در پذیرش تجربیات تازه موثر باشد در تهیه و تنظیم پیام تلاش می کند تا نگرش قبلی مخاطب را مد نظر قرار دهد.در حاشیه بحث اقناع می بایست متذکر شد که میان "عقیده" و "نگرش" رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد."عقیده" بیان و توضیح کلامی نگرش است. اگر "نگرش" را خوی افراد تعریف کنیم که به شکل اجتماعی  فرا گرفته اند. عقیده و تبلور نگرش  در خصوص مسایل شخصی و افراد معین است.

 

 

  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۰۷
تیر

شناخت پدیده ای به نام اضطراب

مسئله ای که مانع از سخن گفتن در حضور دیگران می شود اضطرابی ست که در این هنگام ایجاد می گردد.گاهی این عامل چنان تاثیر مخرب روانی و جسمی بر شخص می گذارد که شخص ترجیح می دهد از دیدگان غایب گردد که این غیاب گاه منجر به از دست رفتن موقعیاتی می شود که چنین مشکلی باعث عدم رشد و پیشرفت در زندگی می باشد.

افرادی که از چنین مشکلی رنج برده و متحمل مشکلات بیشماری شده اند نباید این معضل را مسئله ای منحصر به فرد در خود بدانند و اینگونه نیست که فقط آن ها به هنگام سخن گفتن احساس ویرانی می کنند و دست به هر کورسوی امید می برند تا خود را از این فشار رها کنند. بررسی ها حاکی از آن است بیش از 50 درصد از بزرگسالان از صحبت کردن در حضور دیگران ترسی وحشتناک به اندازه ی مرگ دارند  و  افرادی که در این 50 درصد جای نمی گیرند بدان معنا نیست که از این مقوله ترس و اضطرابی نداشته باشند،بلکه اضطراب به این شکل هراسناک و دلهره آور در آنان وجود ندارد.

در میان ترس هایی که بین بشر شناخته شده انواعی از ترس ها به ترتیب اولویت هراس انسان ها طبقه بندی گشته، اولین  ترسی که درصد هراس بیشتری را در میان بشر به خود اختصاص داده است ترس از مرگ و و دومین ترس ، ترس از سخن گفتن در اجتماعات انسانی و در حضور جمعیتی از انسان ها می باشدو

هدف در این مقاله آن است که در مرحله ی نخست با بررسی هرچه بیشتر به شناخت این مقوله ی به ظاهر عجیب و ترسناک برسیم و ابتدا بدانیم که این مسئله یک مشکل منحصر به فرد در ما نیست و این باور غلط که فقط ما هستیم که چنین مشکلی داریم و یا تعداد کمی از افراد این معضل را دارند و دیگران این مشکلات را ندارند، در ما تقویت نشود و با آگاهی کامل از این موضوع که این یک ضعف انانی ست و نه فقط مربوط به ما با این پدیده روبه رو شویم

چرا چنین مشکلی و یا اینچنین ضعفی در ما انسان ها وجود دارد؟

پاسخ های متعددی را می توان برای این پرسش فراهم نمود.شاید بسیاری از افراد سطح اطلاعات پایینی نسبت به آن چیزی که می گویند را دلیل اصلی این مقوله بدانند و ترس از آنکه مبادا سخنان آن ها مورد تردید مخاطب قرار گیرد، اضطرابی را ایجاد نماید.بسیاری دیگر عدم توانایی در سخن گفتن را عامل اصلی می دانند.هر کدام از این دلایل و شاید بسیاری علل دیگر که در این جا مطرح نگردید می تواند سبب ساز چنین مشکلی گردد اما همه ی این موارد خود معلول علتی بزرگترند و آن تنها یک نکته ی مهم است و چیزی نیست جز ترس از ارزیابی شدن توسط دیگران که این مسئله عامل اصلی این مشکل است.

همه ی انسان ها از اینکه مورد ارزیابی و قضاوت دیگران قرار بگیرند می هراسند و نگران می شوند که مبادا قضاوت دیگران منفی باشد. مانند مقوله ی امتحان ، هیچ انسانی مقوله ی امتحان را دوست ندارد و این عدم علاقه ناشی از آن است که پس از اعلام نمره، فرد در می یابد که این نمره قضاوتی ست که بر دانش او در آن مقوله صورت گرفته.

برخی مواقع اضطراب آن قدر زیاد است که حتی نمی گذارد کار طبیعی فرد صورت بگیرد و گاه آنقدر اندک که فقط کمی نگرانی به وجود می آورد.

ترس از سخن گفتن در حضور دیگران مانند همه ترس هایی این چنین، ترس از موقعیت است.در حقیقت انسان تا انسان است و آدمی، آدم میل کمال طلبی و ایده آل گرایی در او وجود دارد. انسان ترس از ارزیابی شدن را دارد اما آنچه حائز اهمیت است آن است که انسان شیفته قضاوت مثبت و مطلوب دیگران از خود می باشد و این همان کمال طلبی و ایده آل گرایی انسانی ست.

در حقیقت اگر انسان به دنبال رفع اضطراب و کمرویی خود به هنگام سخن گفتن در حضور دیگران باشد، به آن علت مهم است که دوست دارد زمانی که سخن می گوید از جانب دیگران مورد تحسین و تشویق قرار گیرد و نه آنکه مورد تقبیح و یا حتی سرزنش دیگران و شاید در مواقعی نیز مورد تمسخر دیگران باشد.اما سوال اصلی آن است که چگونه می توان به این نوع ترس و اضطراب غلبه نمود و راهکاری بست که بتوان اضطراب در سخن گفتن را به حالتی متعادل و منطقی تبدیل نمود تا دیگر دیواری بلند در پیش روی ما نباشد که حتی نتوان از حداقل توانایی خود نیز استفاده کرد.

هنگامی که فرد تصمیم میگیرد مهارتی را کسب نماید در ابتدای امر مشکلاتی دارد و جهت فایق آمدن بر این مشکلات به دست آوردن توانایی، مهارت لازم در این زمینه و تمرین و تجربه است.برای چیرگی بر اضطراب از سخن گفتن و هرچه کوتاه تر نمودن این دیوار بلند ابتدا می بایست به ایجاد مهارت در سخن گفتن پرداخت که این مهارت به خودی خود بسیاری از این نوع مشکلات را مرتفع خواهد نمود و ذکر این جمله طلایی ست:

"هرچه مهارت در سخن گفتن بیشتر گردد،اضطراب نیز کمتر خواهد شد"

(کاوت رابرت،بنیان گذار انجمن سخنرانان آمریکا):

سخنران جوان و کم تجربه با این تصور به روی سکوی سخنرانی هجوم میبرد که:"این منم" اما زمانی که این فرد تجربه می آموزد و به سخنرانی مجرب تبدیل میشودیعنی ،دیگر میتواند دیدگاه های خود را حفظ کند.به هنگام روی آوردن به کرسی سخنرانی می بایست به این جمله فکر کند:"این منم" اما اکثر مواقع به این جمله فکر میکند:"وای،شما اینجا هستید"

زمانی که میل برد و نه باخت و کمال طلبی و ایده آل گرایی در ما وجود دارد.نسبت به موقعیاتی که احتمال عدم موفقیت وجود داشته باشد، ما دچار نگرانی و اضطراب خواهیم شد.این بدان معناست که ترس و اضطراب سخنران در حضور دیگران  ترس از موقعیت است و یعنی که تا وقتی در چنین موقعیاتی قرار می گیریم نگرانی و دغدغه ای در این زمینه خواهیم داشت.اما بدانیم تا زمانی این اضطراب مهم تلقی می گردد که مانع از انجام کار ما شود و به محض آنکه دیگر تاثیری منفی بر شرایط کار و عمل ما نگذارد دیگر نه تنها اهمتی ندارد بلکه حتی می تواند به نفع ما نیز تمام شود.

همه ی اضطراب ها و نگرانی ها و ترس های بشر مضر نیست بلکه حتی در برخی مواقع لازم و مفید نیز خواهد بود.اگر اضطرابی وجود نداشته باشد قادر به انجام هیچ کاری نمی گردیم و هیچ محرکی در ما وجود نخواهد داشت که به کار مربوط  به درستی بپردازیم.اگر انسان ها در زمان انجام فعالیت ها هیچگونه اضطرابی نداشته باشند قطعا هیچ کاری را در زمان لازم و مقتضی انجام نخواهند داد و هیچ تلاشی برای بهتر انجام دادن کارها صورت نخواهد گرفت و هیچ کس و هیچ چیزی رشد نخواهد کرد.

در خصوص اظطراب در سخن گفتن در حضور دیگران باید دانست که این نوع اضطراب در دو بخش نگرانی قبل از سخن گفتن و اضطراب  در هنگام سخن گفتن تفکیک می گردد .

اضطرابی که قبل از سخنرانی ایجاد می گردد ناشی از ترس و نگرانی ما از عاقبت و فرجام سخن گفتن ما خواهد بود که مبادا  فرد نتواند از عهده ی سخنرانی بر بیاد و در نهایت مورد تمسخر و یا حتی تحلیل منفی دیگران قرار بگیرد.اما اضطراب در حین سخن گفتن که بسیاری از مواقع نیز رو به افزایش می باشد و یکی از مشکلات بزرگی که ایجاد می کند از بین بردن تمرکز لازم در صحبت کردن است و سبب ساز فراموشی مطالب و ... میگردد ناشی از دو ذهنیت و نگاه غلط انسان به سخن گفتن در حضور دیگران است.اصولا افراد در حین سخن گفتن دو اشتباه بزرگ را مرتکب می شوند:

اول به جای آنکه به جملاتی که می گویند فکر کنند، به این موضوع فکر می کنند که دیگران یعنی مخاطبان، در حال حاضر به حرف های آنان چگونه فکر می کنند و در ذهن خود به تحلیل دیگران و نظر آن ها در خصوص سخنرانی  خود می پردازند.

دومین اشتباه آن است که در حین سخن گفتن به جای آنکه به جمله ای که در حال حاضر می گویند بیاندیشند به جمله یا  جملاتی که بعد از آن میخواهند بگویند فکر می کنند و همین امر باعث شکست ذهنی می شود.

اضطراب صحبت در جمع بخشی از هراس اجتماعی ست که شخص از انجام هر عملکردی در مقابل دیگران،مورد توجه قرار  گرفتن، ملاقات با افراد مهم و یا ارتباط با دیگران رنج می برد.هراس اجتماعی به مراتب چیزی فراتر از خجالتی بودن است.هراس اجتماعی باعث می شود که گاه فرد از شدت اضطراب حاکم بر خود "سکوت گزینشی" داشته باشد و حتی فعالیت های مورد علاقه خود را حذف کند.در حقیقت مسایل تربیتی،کمال گرایی و داشتن انتظارات و توقعات خاص از خود و مسایل  و وضعیت جسمی و . . .می تواند سبب ساز هراس های اجتماعی و ایجاد اضطراب در انواع مختلف گردد.

مهمترین عامل اضطراب نوع نگرش فرد به محیط و زندگی ست.نگرش منفی بر رفتارهای خود و عدم اطمینان و اینکه نمی  دانیم این رفتار مورد تایید قرار می گیرد و یا آنکه سرزنش می شویم باعث چنین مشکلاتی  می گردد.این قبیل نگرش های منفی تمام حرکات را تحت تاثیر خود قرار می دهد و زندگی آدمی را از مسیر عادی و طبیعی خود خارج می سازند و در نتیجه این نوع شرایط حاصل می گردد.

این مسئله بسیار مهم است که ما بدانیم  باید بتوانیم تغییر نگرشی ویژه ایجاد کنیم و در نهایت به آن مشکلی که در همه ما وجود دارد غلبه کنیم.

  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۳۰
خرداد

راههای بهبود و اثر بخشی بیشتر صدا وگفتار:

تنفس صحیح: مهمترین اقدامات برای این هدف عبارتند از:وضعیت بدن-آرامش دستگاه صوتی و تنفسی صحیح(تنفس دیافراگمی)

نقش تنفس در صدا وگفتار:

بسیاری از صداهای نامطلوب محصول کنترل تنفسی ضعیف و مشکلات وابسته به حالت ضعیف بدن هستند.اگر چه تنفس یک وظیفه خودکار در بدن است ، اما تنفس صحیح نقش موثر ومهمی درر تولید صدا و خواندن متون با صدای بلند دارد. برخی فکر می کنند با بیرون دادن سینه در موقع تنفس ، تنفس صحیحی برای گفتار دارند.در صورتیکه به جای تنفس سینه ای باید تنفس شکمی داشت . با یک گفتار مناسب در تنفس شکمی ، در  طول دم ، شکم در حد معمولی (شخصی) بیرون می آید.بعضی از مشکلاتی که در اثر تنفس غلط به وجود می آیدعبارتنداز:

صدای نفس دار یا صدایی که نفس در آن شنیده می شود: مشکل در این حالت یا به دلیل جسمی ویا در نحوه نفس کشیدن است. این حالت می تواند در اثر اشکال در جمع شدن چین خوردگی صوتی و در شرایط ادای کلمات پدید آید. به این شکل که هوا ، موقع صحبت کردن ، باز می گردد. بهترین راه عملی برای رفع این مشکل ، این است که موقع صحبت کردن ، هوا بیرون داده شود. بعضی مواقع اضطراب و دلهره را نیز مقدمات این وضعیت را ایجاد می کند، میهمانان تلویزیونی که تحت تاثیر فضای تلویزیون قرار می گیرند یا برخی از سخنرانان متاثر از اضطراب حضور تماشگران ، در طول صحبت ،صدای نقش هایشان ، حس می شود.

 صدای بدون قدرت : اغلب در نتیجه حمایت نامناسب عضلات شکمی ، قدرت لازم در بیان کلمات و ترکیب آنها ، هنگامی که از دهان خارج می شوند ، دیده نمی شود.تنفس دیافراگمی و داشتن حالت بدنی مناسب ، برای رفع مشکلات این بخش ، مهم است

تنفس دیافراگمی: تنفس دیافراگمی به تقویت عادات مطلوب وحذف عادات غلط احتیاج دارد. وضع و حالت بدن نخستین گام مهم است. برای یادگیری روش صحیح تنفس دیافراگمی به موارد زیر توجه کنید:

در طول تمرین تنفس دیافراگمی ، پشت شما باید صاف باشد و باسن توداده شود ودنده ها کمترین حرکت را داشته باشند یک وضعیت مناسب را برای صحبت کردن نشان می دهد .هدف به حداقل رساندن انحناء پشت و بیرون دادن شکم و یا دیافراگم در موقع دم است. 

برای اینکه مطمئن شویم تنفس نوع دیافراگمی داریم ، چهار انگشت را به اندازه دو اینچ زیر جناق سینه به داخل هدایت می کنیم 

موقع دم شما باید احساس کنید و ببینید که شکمتان در حال بزرگ شدن است این نشانده فعالیت دیافراگم است.

روش بهتر برای آزمودن این مسئله حالتی است که شما بایستید و یک نفر دیگر با مچ دست خود ، این کار را بکند.

موقع تنفس ، دنده ها ، باید کمترین میزان حرکت را داشته باشند.  

 

استراحت مناسب: اگر خسته باشید ، خیلی در صدای شما نمایانگر می شود . یک صدای خسته معمولا ارتفاع بالاوقدرت کمی دارد.

 

تمرین اختصاصی:دستگاه صوتی از قسمتها و عضلاتی تشکیل شده که با تمرین اختصاصی تقویت می شوند.

 

رژیم غذایی مناسب:

چربی زیاد نخورید و به ارزش غذایی موادی که می خورید توجه کنید. هم به لحاظ چاقی وهم به لحاظ حساسیت های دستگاه صوتی ، کنترل لازم را داشته باشید. برخی از مواد غذایی بر سیستم صوتی اثر منفی می گذارد. این مواد غذایی با ایجاد حساسیت در فرد ویا آسیب مستقیم بر تارهای صوتی وی باعث ایجاد اختلال صدا می شوند. از بین این مواد برخی از آنها ، آسیبهای جدی به صدا وارد می کنند وبرخی خفیف تر که دستور العمل در این خصوص عبارتند:

در مصرف مواد محرکی مانند ادویه جات وبه خصوص فلفل احتیاط کنید.

از مصرف الکل و هر گونه دخانیات پرهیز کنید.

از مصرف مواد اسیدی مانند سرکه وآبغوره، خودداری نمایید.

مصرف غذاهای سرخ کرده را محدود کنید.

اگر حساسیت دارید از مواد غذایی آلرژی زا پرهیز کنید.

در مصرف مواد غذایی چرب محتاط باشید .( بیاموزیم وبیاموزانیم که ، چرب کردن غذا احترام به او نیست ، خیانت به اوست.)

از خوردن مواد بسیار شیرین بپرهیزید.

از تنقلاتی مثل چیپس و پفک پرهیز کنید

در مصرف موادی مثل قهوه وچای غلیظ و نوشابه های گازدار که رطوبت راههای هوایی را کم می کنند محتاط باشید .

مایعات خیلی گرم وخیلی سرد مصرف نکنید.

 

پرهیز از بدرفتاری صوتی وپیشگیری از آن: 

اگرمواردی وجود دارد که در افراد به صورت عادت در آید و جزیی از رفتارهای روزمره گردد، باعث می شود که حنجره و تارهای صوتی آسیب دیده و فرد دچار اختلال صدا گردد. دستور العمل هایی که یک متخصص گوش وحلق و بینی و یا گفتار درمان در مورد حذف رفتارهای بد استفاده کردن از صدا می دهند ، عبارتند از: 

پرهیز از فریاد زدن ، جیغ زدن وهورا کشیدن

سرفه ، گلو پاک کردن ، فقط در صورت لزوم وبه صورت ملایم انجام شود.

پرهیز از بلند خندیدن 

خودداری از تقلید صدا

پرهیز صحبت ناگهانی وبا فشار وتقلا

صحبت کردن با بلندی ، زیر وبمی وسرعت معمولی وطبیعی

صدا سازی را به آرامی و بدون تلاش و کوشش انجام دهید. (به راحتی صحبت کنید)

به هنگام سخن گفتن سر را راست نگهدارید وعضلات صورت ،گلو، گردن  وشانه ها را سفت نکنید

سعی کنید سر تان را هنگام سخن گفتن برای مدت طولانی به یک طرف خم نکنید این حالت گاهی هنگام صحبت با تلفن دیده می شود(اهمیت این مورد در مذاکره تلفنی خود را نشان می دهد)

از ورزشهای پر سر و صدا بپرهیزید.

در جای پر سر وصدا صحبت نکنید.

در صورت وجود هر گونه مشکل در صدای خود ، از سخنرانی و گویندگی دراز مدت بپرهیزید.

موقع بلند کردن وسایل سنگین یا زور زدن صحبت نکنید

موقع سرما خوردگی ولارنژیت زیاد صحبت نکنید 

قبل از آموزش حرفه ای صدا ، از صدای خود به طور حرفه ای استفاده نکنید.

با آب ولرم فضای دهان وگلو را مرطوب نگه دارید.

 

به حنجره وگلوی خود بی توجهی نکنید . درد و دو رگه شدن صدا از مکانیسم های دفاعی این بخش هستند. در صورت بروز ، الگوهای رفتاری خود را تغییر دهید. رطوبت بالا در ناحیه حنجره بسیار مهم است .این رطوبت باعث می شود که دستگاه صوتی انسان نرمتر کار کند وکمتر آسیب ببیند . هرفرد ، به ویژه کسانی که به حرفه ای از صدای خود استفاده می کنند باید سعی کنند که آب مورد نیاز بدن خود را که به طور متوسط حدود دو لیتر (8 لیوان) در روز است، تامین نمایند. همچنین آب میوه ، چند قطره آب میوه و خمیر دندانهای رطوبت ساز برای این هدف مفید هستند.

قبل از گویندگی یا سخنرانی طولانی ، دستگاه صوتی را آماده کنید یا اصطلاحا آن را با صحبت معمولی یا خواندن متن، گرم کنید

به جای بالا بردن صدا سعی کنید از ابزارهای تقویت کننده صدا مثل بلندگویا میز صدا توسط صدابردار استفاده کنید.

توجه به سرعت ومیزان گفتار: منظور تعداد کلماتی است که در واحد زمان به کار می رود . میزان ثابتی برای سخنرانی موثر توصیه و تثبیت نشده است .

ویژگیهای صوتی :

حالت و احساس سخنور

ویژگیهای صوتی و آوایی سخنور

 

توجه به مکث: برای سخنران تازه کار روش مشکلی است. لحطه ای سکوت گاهی فضای بسیار سنگینی دارد. هر چه تسلط و آمادگی در سخنور بیشتر شود اهمیت این موضع بیشتر می شود. نکته مهم این است که مکث نباید بین مفاهیم پیوسته باشد  بلکه باید در پایان آنها باشد.

تنوع در آهنگ  صدا :همانطور که در گفتگوهای عادی و روزانه صدایتان تغییر می کند باید در سخنرانی و گویندگی نیزاین اتفاق بیاافتد آهنگ صدا مشخص می کند که آیا جمله شما سوالی است یا خبری ؟ آیا غم دارد یاا شادی ؟ آیا رضایت دارد یا عصبانیت ؟ تاکید دارد یا نفی؟ و... آهنگ صدا ابزار بسیار موثری در نفوذ کلام است.

تلفظ: همه ما در هنگام گفتن دچار اشتباه در تلفظ کلمات  یا اسم خواهیم شد مثل نُکات و نِکات. هر کلمه به سه شکل ظاهر می شود:

الف) خوانده می شود.

ب) نوشته می شود.

ج) بیان می شود . 

توجه به تلفظ و ادای آواها و واژه ها ، به طور رسا ،شیوا و کامل بسیار مهم است. هیچ حرفی  از کلمه ها را ناقص  وناتمام و خورده ادا نکنید البته برخی از غلط ها به دلیل نواقص اندام گفتاری است. شکاف  یا بریدگی در کام ، داشتن زبانی بزرگتر از حد معمول، بد پیوند خوردن یکی از دو فک زیرین  یا زبرین وگاهی بد قالب کردن دندان ها و یا قالبهای نامناسب دندانهای مصنوعی ، داشتن سیم دندان و سایر موارد مشابه ، می تواند موجب غلط گویی وخوردگی حروف  شود. در شرایط خستگی با توجه به فرمانبری ناقص عضلات اندام گفتاری در هنگام صحبت کردن ، ممکن است  این خطاها دیده شود. در مجموع عیب های جدی را باید به کمک متخصص گفتار درمانی ، برطرف کرد. اما اغلب اوقات ، ایراد در سخن گفتن ، ناشی از تنبلی لبها یا درست به کار نبردن زبان ، فک ونرم کام است.

خداحافظ / خدافظ/ خدافس

صبح بخیر/ صبخیر

است/ اس

   دقیقه / دیقه 

لهجه ، گویش ، زبان محلی : اغلب زبانها از جمله فارسی ، لهجه های گوناگون دارند. هر لهجه ، آهنگ ، تکیه و واژگان ویژه ای دارد . لهجه معمولا مبتنی بر ساختار محلی وقومی است . امروزه شناسان معتقدند که هیچ لهجه ای از نظر نهادی و درونی  به لهجه ای دیگر برتری ندارد. ما لهجه ای به نام لهجه غلط ودرست نداریم و هر لهجه نزد قوم و اقوامی که آنرا برای ارتباط به کار می برند، درست است .گاهی سخنرانان در استفاده از لهجه محلی خود کاملا متعصبانه عمل می کنند . در چنین وضعی ، اگر مخاطب نا آشنا با لهجه محلی وجود داشته باشد ، با او ارتباط برقرار نمی شود . زبانی که در رسانه های ملی یک کشور مورد استفاده قرار می گیرد و به ویژه زبان مورد استفاده در خبر ، می تواند زبان معیار است. البته در شرایطی که قرار است در رسانه های محلی ارتباط برقرار شود ، استفاده از لهجه محلی ، مشکلی ندارد

لهجه ، اختلاف در تلفظ کلمات است .

گویش ، اختلاف در خود کلمات است مثل کاکا به جای برادر.

گونه ، نوع لحن در مخاطبان است مثل صحبت کردن رسمی و صحبت کردن با کودک

سبک ، استقلال یک نویسنده در بیان است.

  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۲۳
خرداد


شیوه های متقاعد سازی:

افرادی که به متقاعد سازی دیگران می پردازند می بایست پیام های خود را با استفاده از پنج اصل پایه ای اقناع ارسال کنند.

1-تداعی مخاطبان

در ذهن مخاطبان چیزهایی به عنوان ارزش وجود دارد.فرستنده پیام می بایست مورد خود را همسو و هم جهت با آنچه از پیش در ذهن مخاطبان وجود دارد، دانسته و برجسته سازی انجام دهد تا مخاطب اصول پیام جدید را هماهنگ و در تایید دانسته های پیشین خود بدانند و متن پیام را بپذیرند.

اصل تداعی بر تکنیک های تکرار، اسارت مخاطب و مجاورت استوار است.

آنچه در تکرار پیام های اقناعی می بایست به آن توجه گردد، تازگی در متن پیام هاست که در چارچوبی آشنا، به مخاطبان ارایه شود.

2-توسل به منطقی و منصف بودنشان

چنانچه به مخاطب اطلاعات درست،موثر و قابل فهم ارایه شود آنها هم به نتیجه گیری درست دست خواهند یافت.انسان ها دوست دارند که فکر کنند منطقی و منصف هستند و چنانچه در زمینه ای استدلال منطقی و قابل قبول ارایه شود، آن را می پذیرند.از این تصور مخاطبان نسبت به سازمان، کارشناسان روابط عمومی باید بهره برداری لازم را به عمل آورند.

3-نیازها و انگیزه ها

اگر بخواهیم مخاطبان، عقیده و موضع گیری خاصی را بپذیرند، باید بدانیم چه انگیزه ای وی را وادار به اتخاذ آن موضوع می کند و آن عقیده خاص چه نیازی از وی را بر آورده می کند.

آنان که دست اندر کار متقاعد سازی دیگران هستند، می بایست به گونه ای تبلیغات کنند که بر حسب مورد تبلیغ شان یکی از نیاز های اساسی مخاطب را بر آورده کند.

4-هنجارهای اجتماعی

تاریخچه زندگی مخاطبان، گذشته آن ها، هنجارهای گروهی و منافع و وابستگی های آنان مورد توجه قرار گیرد.همچنین پیام گذاران، پذیرش پیام جدید را در خدمت مخاطبان مطرح می کنند و بر می شمارند.

وجود رسوم، سنت ها، معیار ها، قواعد، ارزش ها و سایر معیارها بیانگر این مساله است که تاثیر اجتماعی بر رفتار و نگرش فردی به جا گذاشته می شود.

5-ویژگی های شخصیتی مخاطبان

فرستنده نباید از یاد ببرد که هر فردی دارای ویژگی های روانی خاص خود است.ویژگی های شخصیتی افراد می تواند تعیین کننده روش های اقناعی یا ترغیبی وی باشند.

پیام گذار باید توجه کند که فرد مخاطب ممکن است دو برابر شیوه های اقناعی آسیب پذیر باشد.از این رو احتمال دارد رشته های ارتباطی او و مخاطب از هم گسسته شود.

متقاعد سازی زمانی به پایان می رسد که پیام دهنده به عناصر کلیدی "چه کسی،چه چیزی را به چه کسانی با چه محتوایی و با چه تاثیراتی" پاسخ دهد.

الف)متغیرهای ورودی:

1-منبع پیام:

اعتبار منبع پیام از تخصص،درستکاری و شهرتی ست که مخاطبان، در منبع پیام می یابند.مخاطبان، هنگامی یک منبع را متخصص می دانند که دریابند وی نسبت به کل پیام آگاهی، اطلاع و تجربه و کافی دارد.قابل تاکید است که پیدایش حس درستکاری و اعتماد نسبت به منبع پیام، صداقتی است که مخاطبان در پیام رسان(منبع پیام) مشاهده می کنند.قدرت منبع(پیام رسان)هم یا از توانایی در تغییری است که پیام رسان دارد، یا از تصور قدرتی که مخاطبان از منبع دارند و یا در او توانایی دادن پاداش یا تنبیه را می بینند.

2-پیام:

متغیر پیام به شش دسته تقسیم می شود:استدلال پیام،سبک پیام،شعاع در برگیری پیام،سازمان متن پیام،جسم پیام،موضع گیری

انتخاب سبک پیام، همان انتخاب زبان مورد علقه مخاطب است که موجب جلب توجه مخاطبان، نشان از مهارت ارتباطی و خبق زیبایی در پیام می شود و اثر اقناعی آن را بالا می برد.

آموزش سخنرانی و فن بیان :کانون سخنوران

مدرس فن بیان:استاد حسینیان

مدرس سخنرانی:استاد حسینیان

مدرس سخنوری:استاد حسینیان

آموزش سخنوری و فن بیان:استاد حسینیان

آموزش سخنرانی و فن بیان :کانون سخنوران

آموزش سخنوری و فن بیان:استاد حسینیان

مدرس زبان بدن:استاد حسینیان

مدرس بازاریابی و فروش

مدرس اصول و فنون مذاکره






  • کانون سخنوران آموزش سخنوری
۱۸
خرداد

طریقه صحبت کردن با دیگران

"تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد..."

همه ی مردم جهان در تمام طول روز صحبت می کنند.اما آیا آن ها همگی می دانند چگونه صحبت می کنند و یا چه طور باید صحبت کنند؟

اطلاعاتی که به وسیله معانی کلمات منتقل می شوند پیام و آنچه درباره روابط مخابره می شوند،تلقی در قبال یکدیگر و موقعیت و حرفی که می زنیم، فرا پیام را تشکیل می دهد.این همان فرا پیام است که نسبت به آن واکنش شدید نشان می دهیم.

گرچه ما پیوسته در سخن خود نسبت به معانی اجتماعی واکنش نشان می دهیم اما حرف زدن درباره آن برایمان دشوار است زیرا در فرهنگ تعاریف کلمات آن را نمی یابیم.اندیشیدن،دیدن و یا سخن گفتن درباره نیروها و فرایندهایی که برای آن نامی نداریم، حتی اگر اثرشان را احساس کنیم دشوار است.

تمامی انسان ها صداهایی را دریافت کرده اند که خوشامدگو و گرم، نرم و لطیف و یا حتی دروغین و وانمودی هستند.صحبت کردن برخی از مردم آنچنانن نامطبوع ست که شنونده هیچ چیز از گفتار آنها نمیتواند دریافت کند.

مهارت های لازم برای برقراری ارتباط موثر را می توان از طریق آموزش و تمرین آموخت.چگونگی صحبت کردن یک شخص می تواند نماینده شخصیت و نوعع تفکر او باشد.با به کار بستن چند نکته به سادگی می توان با کلمات جادو کرد و همه ی توجه ها را به سمت خود جلب کرد.

1-وارد کردن شنونده به میدان

یک گوینده ی موفق در جمع به گونه ای صحبت می کند که انگار تک تک مخاطبان  را به جریان یک گفتگوی دوسویه وارد کرده است.برای در دست گرفتن نبض گفت و گو، تک تک مخاطبان می بایست تصور کنند واکنش ها برای گوینده مهم است و می تواند در مسیر گفت و گو نیز تاثیر بگذارد.

2-بیان داستان خود

برای قانع سازی فرد مقابل و منصرف سازی او از اشتباهی که میخواهد انجام دهد، فراموش کردن معجزه ی داستان های شخصی ست.

قبل از بیان جان کلام، تعریف یک خاطره و با کمک اتفاقی که برای گوینده رخ داده است، درک حرف برای مخاطب آسان تر می شود.

مخاطب می باسیت متوجه گردد که چند جمله ی بی معنای حفظ شده را نمی شنود بلکه پای صحبت هایی نشسته است که الگوی واقعی برای زندگی می باشند.الگویی که از زندگی او چندان فاصله ندارد و می تواند برای او راهگشا باشد.

3-نرفتن به جاده خاکی

بنا نیست با چند جمله تمام مشکلات جهان حل گردد. پس قبل از آغاز، موضوع دقیق صحبت می بایست مشخص گردد و در جریان گفت و گو به آن وفادار ماند.هرجا که احساس شود بحث از مسیر دلخواه خارج می گردد، با یک نفس عمیق و گفتن "به هر حال..." می بایست موضوع اصلی ادامه داده شود.


  • کانون سخنوران آموزش سخنوری